سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

پاتوق دختر و پسرای ایرونی
 


جملاتی با دل شکسته

جملاتی با دل شکسته

سخته وقتی میدونی سختیا با بودن یکی دیگه , دیگه سختی نیست و اون نیست .
رفت

خیلی راحت رفت

صدای قلبمم نشنید صدای خورد شدنشو

شایدم چون برگای پاییزی زیر پاش بود صدا رو نشنید

شاید دلیل نشنیدنش فریاد های من بود که میگفتم نرو

 

شاید چون…….
شاید…….

تو بگو دلیلشو

دلیلی داری برای گفتن؟

برای رفتن . برای شکستن یه احساس . یه باوری که ترک برداشت…..

شاید ندونستن دلیلش برام بهتر باشه

 

شاید اگه بدونم دیگه منتظر نمونم که عقربه های ساعت بودنمو محکوم کنن
منم میرم

همونطور که از یادت رفتم

میرم تا دیگه سنگینیه بغضامو تو گلوم تحمل نکنم

تا اون همه خاطره رو به دوش نکشم . شکستم زیر این خاطره ها

 

میرم تا با بستن پلکام اون صورت پاکت بهم لبخند نزنه
میرم تا تو سکوتم صدات تو گوشم نپیچه

میرم تا انبوه گلای رز تو گلدون اتاقم لمس دستاتو برام یاد اوری نکنن

خداحافظ

برای همیشه

تا ابد

 

چقدر سخته تو چشمای کسی که قلبتو بهش دادی و به جاش یه زخم همیشگی به دلت داده ، زل بزنی و به جای اینکه لبریز از نفرت بشی حس کنی هنوزم دیوونشی و دوستش داری

 

چقدر سخته که دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش همه ی وجودت له شده

 

چقدر سخته که تو خیالاتت ساعت ها باهاش حرف بزنی ولی وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی

 

چقدر سخته که وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه تو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز…


[ سه شنبه 92/3/7 ] [ 5:27 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]



بخشی از دوران کودکی امام علی (ع)

بخشی از دوران کودکی امام علی (ع)
و قد علمتم موضعى من رسول الله (ص) بالقرابة القریبة و المنزلة الخصیصة،و ضعنى فى حجره و انا ولید،یضمنى الى صدره و یکنفنى فى فراشه…(نهج البلاغه خطبه قاصعه)

ابوطالب پدر على علیه السلام در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود،او در تربیت فرزندان خود دقت وافى نموده و آنها را با تقوى و با فضیلت بار میآورد و از کودکى فنون سوارى و کشتى و تیر اندازى را برسم عرب بآنها تعلیم میداد.
چون پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم در کودکى از داشتن پدر محروم شده بود لذا آنجناب تحت کفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب برادر زاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود.
فاطمه بنت اسد مادر على علیه السلام و زوجه ابوطالب نیز براى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى کامل داشت بطوریکه در هنگام فوت فاطمه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز مانند على علیه السلام بسیار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پیراهن خود را بر وى پوشانید.
چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشکر و قدردانى از فداکاریهاى عموى خود در صدد بود که بنحوى ازانحاء و بنا بوظیفه حقشناسى کمک و مساعدتى بعموى مهربان خود نموده باشد.
اتفاقا در آنموقع که على علیه السلام وارد ششمین سال زندگانى خود شده بود قحطى عظیمى در مکه پدیدار شد و چون ابوطالب مرد عیالمند بوده و اداره هزینه یک خانواده پر جمعیت در سال قحطى خالى از اشکال نبود لذا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم على علیه السلام را که دوران رضاع و کودکى را گذرانیده و در سن شش سالگى بود جهت تکفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدین بهانه او را تحت تربیت و قیمومت خود قرار داد و بهمان ترتیب که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى میکرد پیغمبر و زوجه‏اش خدیجه نیز براى على علیه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.
ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مى ‏نویسند:
 که سالى در مکه قحطى شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب که توانگر و مالدار بود فرمود که برادرت ابوطالب عیالمند است و پریشان حال و قوم و خویش براى کمک و مساعدت از همه سزاوارتر است بیا بنزد او برویم و بارى از دوش او برداریم و هر یک از ما یکى از پسران او را براى تأمین معاشش بخانه خود ببریم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانیم،عباس گفت بلى بخدا این فضل کریم وصله رحم است پس ابوطالب را ملاقات کردند و او را از تصمیم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقیل را (در روایت دیگر گفت عقیل را) براى من بگذارید و هر چه میخواهید بکنید،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز على علیه السلام را بهمراه خود برد. (1)

نکته‏اى که تذکر آن در اینجا لازم است اینست که على علیه السلام در میان اولاد ابوطالب با سایرین قابل قیاس نبوده است هنگامیکه پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوع‏ تکفل،یک جاذبه قوى و شدیدى بین آندو برقرار بود که گوئى ذره‏اى بود بخورشید پیوست و یا قطره‏اى بود که در دریا محو گردید و باین حسن انتخابى که رسول گرامى بعمل آورده بود میل وافر و کمال اشتیاق را داشت زیرا.
على را قدر پیغمبر شناسد 

بلى قدر گهر زرگر شناسد

البته مربى و معلمى مانند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که آیه علمه شدید القوى (2) در شأن او نازل شده و خود در مکتب ربوبى (چنانکه فرماید ادبنى ربى فاحسن تأدیبى) تأدیب و تربیت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.
على علیه السلام از کودکى سر گرم عواطف محمدى بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن بهیچوجه قابل گسیختن نبود.
على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.
دوره زندگانى آدمى بچند مرحله تقسیم میشود و انسان در هر مرحله باقتضاى سن خود اعمالى را انجام میدهد،دوران طفولیت با اشتغال باعمال و حرکات خاصى ملازمه دارد ولى على علیه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازیهاى کودکانه نرفته و از چنین اعمالى احتراز می جست بلکه از همان کودکى در فکر عظمت بود و رفتار و کردارش از ابتداى طفولیت نمایشگر یک تکامل معنوى و نمونه یک عظمت خدائى بود.
على علیه السلام تا سن هشت سالگى تحت کفالت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود.
 ولى این بازگشت او را از مصاحبت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مانع نشده و بلکه یک صورت تشریفاتى ظاهرى داشت و اکثر اوقات على علیه السلام در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم‏سپرى میشد آنحضرت نیز مهربانی ها و محبت‏هاى ابوطالب را که در زوایاى قلبش انباشته بود در دل على منعکس میساخت و فضائل اخلاقى و ملکات نفسانى خود را سرمشق تربیت او قرار میداد و بدین ترتیب دوران کودکى و ایام طفولیت على علیه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم) در پناه و حمایت آنحضرت برگزار گردید و همین تعلیم و تربیت مقدماتى موجب شد که على علیه السلام پیش از همه دعوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و تا پایان عمر آماده جانبازى و فداکارى در راه حق و حقیقت گردید.
پى‏ نوشتها:
(1) فصول المهمه ص 15ـبحار الانوار جلد 35 ص .118
(2) سوره نجم آیه .5


[ سه شنبه 92/3/7 ] [ 5:26 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92

مدل جدید کاغذ دیواری 92


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 4:11 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

تجربه منحصر به فردترین جاذبه تفریحی جدید حداقل برای یک بار هم که شده خیلی از اهالی آمریکا را به تگزاس کشانده است.

در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر در اینجا تا می توانید جیغ و فریاد بکشید + تصاویر


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 4:9 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]


عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!
شاید بتوان لامبورگینی را لوکس ترین و یا گران ترین ماشین دنیا نامید ولی اگر می خواهید با راحتی و آسایش در یک خانه سفر کنید، مارچی موبیل گزینه بهتری نسبت به لامبورگینی است.
با این حال قیمت بالای آن باعث شده است که حتی فکر سفر با این ماشین از سرتان بپرد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

در این ماشین همه امکانات آسایشی برای یک سفر آسان مهیاست. از حمام گرفته تا مبلمان مجلل وحتی شومینه دیواری واتاق کار.
یک صفحه نمایش عریض برای تماشای فیلم و همچنین اتاق کار و تهویه مطبوع از دیگر امکانات این خانه متحرک است.

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!

عکس های خودرو مجللی که هوش از سرتان می برد!


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 4:6 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]


طنز نوشته های باحال شب امتحان

طنز نوشته های باحال شب امتحان

قابل توجه اونایی که سر کلاس میگفتن کوووو تا آخر ترم :
الان رسیدیم به همون “کوووو” ، پیاده بشید و از مناظر لدت ببرید !
.
.
.
توهمی که هیچوقت عملی نشد :
امروز از اینجا تا اینجا میخونم فردا بقیشو …
و دیگر هیچ !
.
.
.
هر جا صحبت از « تقلــــــــــب » است
نام درخشان « دانشجوی ایرانــــــــــی» می درخشد !
.
.
.
من غلط بکنم ارشد شرکت کنم !
“دیالوگ ماندگار شب های امتحان”
.
.
.
بابام این ترم میگه یکمم درس بخونی بد نیستا !
گفتم تو درس می‌بینی و من پیچشِ درس …
بابام 10دقیقه سر تکون داد و اتاقو ترک کرد !
.
.
.
تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته
یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش
بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
ببینه مشروط میشه یا نه !
.

.
.
همه با هم یک صدا بخونیم
تاب تاب عباس? ، استاد منو نندازی !
“جمعی از دانشجویان مشروط خُل و چِل”
.
.
.
شما دانشجویین ؟ بعله !!
درس هم میخونین ؟ نه دیگه تا اون حد !
.
.
.
امتحان وسیله س ، نمره دست استاده ،
الکی خودتو از اینترنت نندازی بشینی درس بخونی ها !
.
.
.
سر امتحان استادها سوالاتی میدن که ما تا حالا ندیدیم ؛
در عوض ما هم جواب هایی میدیم که اونا به عمرشون ندیدن !
.
.
.
به استادم میگم استاد ما نسل سوخته ایم بخدا
گفت نسل سوخته ماییم شما نسل پدر سوخته اید
هیچی دیگه تا حالا اینقدر توی زندگیم قانع نشده بودم !
.
.
www.BeroozTarinha.com
.
.
تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم
استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره…
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه…!؟
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد !
.
.
.
واقعا دقت کردین ؟
لدتی که در پیچوندن دروس و افتادن با فراغ بال و طیب خاطر هست،
در حضور 100% توی کلاس و پر کردن 8برگ پشت و رو سر جلسه امتحان و 20 شدن نیست ؟
.
.
.
بابام اومده توی اتاقم
میگه دخترم شارژ اینترنتت تموم شده؟
میگم نه !
میگه پس چرا داری درس می خونی؟
.
.
.
یه بار تو کلاس زبان نمره ترممو کامل گرفتم !
باس همونجا تو اوج خداحافظى میکردم
.
.
.
واقعا آدم وقتی امتحاناش تموم میشه احساس میکنه دوباره متولد شده !
من که همچین احساسی دارم شما رو نمیدونم ؟!
.
.
.
اگه توی اینترنت باشی توانایی اینو داری که،
بدون احساس خواب آلودگی تا صبح بیدار باشی ،
حالا کافیه ساعت 10صبح از خواب بیدار شی ساعت 11 کتاب بگیری دستت ،
چنان پلکات سنگین میشه که انگار 2 شبانه روزه نخوابیدی …
.
.
.
با اینکه دوست ندارم سر به تنت باشه اما وقتی میگی :
از صفحه ی چند تا چند حذف …
دوست دارم پاشم وسط کلاس ماچت کنم
مرسی معلم جونم
.
.
.
دقت کردین آدم وقتی همه سوالای امتحانو بلده،
یه احساس دستپاچگی و هول شدن بهش دست میده ؟
اصن دستخط آدم از نستعلیق به میخی سومری تغییر حالت میده !
آدم دوست داره مثل قارچ خور از روی سوالا بپره
و سریع پاسخنامه رو ببره بکوبه تو صورت مراقب !
حالا هیبت نفر اول بلند شدن و برگه رو تحویل دادن بماند
.
.
.
یادش بخیر وقتی معلم برای درس پرسیدن،
اسم بالایی یا پایینیمون رو میخوند حس معجزه بهمون دست میداد !
.
.
.
یه چیز میگم امکان نداره دانشجو باشی و تایید نکنی :
صبح بخوابی
سر کلاس نری
دوستات بگن استاد نیومد
ای حال میده ، ای حال میده !
.
.
.
من نمیدونم این اسایتد چشونه ؟!
خب عزیز من شما که داری 9?5 میدی خب بده 19?5 !! که چی مثلا ؟
یه 1 مگه چقدر جوهر مصرف میکنه ؟ اصلا بیا پول جوهرشو خودم میدم ؟
فکر کنم به خاطر قیمت دلار باشه یا اینکه واردات جوهر ممنوع شده !
.
.
.
دقت کردین که بعضی امتحانارو با اعتماد به نفس و سینه ستبر میرین برای نمره 20
ولی وقتی سوالارو میخونین چک میکنین که تا 10 میتونین بنویسین یا نه ؟
.
.
.
یعنی توی دبیرستان هیچ چیز بهتر از این نیست که معلم گفته باشه امتحان میگیرم
بعد بیاد سر کلاس یکم درس بده و بگه امتحان ایشالا واسه جلسه آینده !!
اونوقت این شادی رو بچه خرخونا خراب میکنن
که هی میگن آخه ما خوندیم امتحان بگیرید
و معلمم مجبور میشه امتحان بگیره!! خدا این جو آدما رو نصیب کلاسی نکنه!
.
.
www.BeroozTarinha.com
.
.
دانشجویان به صورت تخصصی به پنج دسته تقسیم میشن :
1 – اونایی که جزوه مینویسن تا اون رو بخونن و نمره ی خوب بگیرن !
2 – اونایی که جزوه مینویسن به امید اینکه یکی بیاد ازشون جزوه بگیره !
3 – اونایی که جزوه نمینویسن به امید اینکه برن از یکی جزوه بگیرن !
4 – اونایی که اومدن سر کلاس ولی حوصله ی هیچکدوم از این کارارو ندارن !
5 – اونایی که کلا به کلاس اعتقادی ندارن و کلاس رو در نطفه ی شکل گیریش پیچوندن !
.
.
.
بی همگان به سر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود
هرچه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ، دست به سر نمیشود ؟
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !

اس ام اس خور


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 4:5 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]


به راستی چرا در قیامت همه از هم فرار می‌کنند؟

به راستی چرا در قیامت همه از هم فرار می‌کنند؟

در قیامت اعمال صالح به کمک شما می‌آیند
محاسبه اعمال به معنای این است که اگر انسانی کار بدی انجام داد به حساب می‌آید و اگر کار خوبی هم انجام داد ضبط می‌گردد: ”فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ”(7-8 زلزلة)
در این فرصت به گوشه ای از آیات پیرامون محاسبه اعمال اشاره خواهد شد :

1
 ـ ”وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا
اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا
“[إسراء، 13ـ 14]
و سرنوشت (نیک یا شوم عمل) هر انسانى را (که از غیب برایش مقدر شده و به سویش پر زده، همانند طوقى) در گردنش لازم و ثابت کرده‏ایم، و در روز قیامت نوشته‏اى را براى او بیرون مى‏آوریم که آن را باز و گشوده دیدار خواهد کرد.
(به او گفته مى‏شود) کتاب (اعمال قلبى و بدنى) خود را بخوان، تو خود کافى هستى که امروز حسابرس نفس خود باشى.
2
 ـ «وَکُلُّ شَیْءٍ فَعَلُوهُ فِی الزُّبُرِ
وَکُلُّ صَغِیرٍ وَکَبِیرٍ مُسْتَطَرٌ » [قمر،52ـ53]
و هر چه آنها به جا آورده‏اند (از عقاید و اعمال) در نوشته‏ها (در کتاب‏هاى عمل شخصى آنها و کتاب عمومى لوح محفوظ) ثبت است.
و هر کوچک و بزرگى (از عمل‏ها در آن) نوشته شده است.
3 ـ
 «کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ  ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا سِجِّینٌ  ، کِتَابٌ مَّرْقُومٌ  ، … کَلَّا إِنَّ کِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ  ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا عِلِّیُّونَ ، کِتَابٌ مَّرْقُومٌ ، یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ » [مطففین، 7ـ21 ] ؛
چنین نیست (که مى‏پندارند حسابى نیست)، بى‏تردید نوشتار و کارنامه کیفرى فاجران در سجّین است ،و تو چه مى‏دانى که سجّین چیست ، نوشتار (جامع) رقم‏خورده‏اى است (که مجازات اعمال همه فاجران در آن است ، … چنین نیست (که حسابى در کار نباشد)، همانا نوشتار و کارنامه پاداش نیکان در علّیّین است، و تو چه مى‏دانى که علّیّین چیست ،
نوشتار (جامع) رقم‏خورده‏اى است (که پاداش‏هاى نیکان در آن است)،
که مقربان آن را مى‏بینند و فرشتگان در نزد آن حاضر مى‏شوند.
بدیهی است که محاسبه اعمال همه بندگان عین عدالت است، اما این محاسبه به معنای این است که اگر انسانی کار بدی انجام داد به حساب می‌آید و اگر کار خوبی هم انجام داد ضبط می‌گردد : ”فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ “ [6و7زلزلة] ؛
پس هر که هم وزن ذره‏اى کار خیر کند (جزا یا تجسم خارجى) آن را مى‏بیند ، و هر که هم وزن ذره‏اى کار شرکند آن را مى‏بیند.
 ذره‌ها در قیامت محاسبه می‌شوند
«فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا »؛( زلزلة: 7)
همین چیزهایی که در فضا و در نور آفتاب معلقند و دیده می‌شوند، ذره هستند. این آیه قرآن بیانگر این موضوع است که اگر شما کار کنید و تلاشی کنید، حتی به اندازه یک ذره ضایع نخواهد شد.
فرض بفرمایید که شما ساعت کارتان تمام شده و پنج دقیقه اضافه می‌مانید که نه مدیر می‌فهمد، نه بالادست می‌فهمد، نه در سوابق اثر می‌گذارد و نه اضافه کار می‌دهند؛ اما خدا و کرام‌الکاتبین این پنج دقیقه را می‌بینند و آن را در پرونده شما ثبت می‌کنند؛ که این آقا بعد از ساعت خدمت، چون دید این کار مانده است، پنج دقیقه بیشتر کار کرد. چنین چیزی را ما در هیچ جا، غیر از عرصه دین و ایمان دینی، سراغ نداریم.
یک‌جا پول خوبی سر راه فردی  قرار می‌گیرد؛ یک رشوه، هدیه، و او می‌تواند بدون این که هیچ برگه و اثر انگشتی جا بگذار، امضایی بدهد و این پول را بگیرد ؛ اما محض رضای خدا نمی‌گیرد ؛ با اینکه می‌تواند و هیچ کسی از این ماجرا خبردار نمی شود اما چون می‌داند که خداوند در همه حال نظاره گر اعمال او است ، از آن پول حرام و عمل خلاف می گذرد.
این را بدانیم و یقین داشته باشیم که همه این رفتارهای ما ثبت می‌شود و آن وقتی به کار ما می‌آید که «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ
روزى که آدمى از برادرش مى‏گریزد ،و از مادر و پدرش ،و از همسر و پسرانش ،براى هر انسانى در آن روز حال و کارى خواهد بود که او را به خود مشغول دارد»( عبس: 34-37) است.
آن روز، روزی که انسان از برادر خودش به خاطر کثرت التهاب، شدت، اضطراب و آشفتگی حاکم بر روز قیامت و حساب و جزای الهی و مو از ماست کشیدن الهی می‌گریزد؛ آن روز چنان سنگین و سخت است که «… یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا : .. کودکان را (از شدت هول) پیر سپیدمو کند پرهیز خواهید کرد؟ »؛( مزمل: 17) جوان را پیر می‌کند؛ انسان در آن روز از پدر و مادر خودش و از بچه‌اش و از همسر خودش می‌گریزد.
 به راستی چرا در قیامت همه از هم فرار می‌کنند؟
«لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ »؛ هر کسی به قدر خودش گرفتاری دارد که همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد.
چهره شناسی به روایت قرآن

در آن روز و در آنجا، «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ : چهره‏ هایى در آن روز خرم و شاداب است»( قیامت: 22) چهره‌هایی شادند؛ چهره‌هایی گرفته.

 

پرسمان


[ دوشنبه 92/3/6 ] [ 4:4 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]



امیر حسین رستمی بازیگر جوانی است که بیشتر او را با نقش شکور در شمس‌العماره به خاطر داریم و بعد از آن هم دختران حوا که خیلی از زمان پخش آن نگذشته است. رستمی این روزها مشغول بازی در دو سریال به طورهمزمان است اولی سریال «دودکش» به کارگردانی محمدحسین لطیفی است که قرار است ماه رمضان از شبکه اول سیما پخش شود، دومی هم سریالی است متعلق به سروش صحت که امیرحسین رستمی در نقش خود بازی کرده و معتقد است سوپرایز عجیبی برای مردم خواهد بود.

خبرنگار «نامه» به مناسبت فرارسیدن روز پدر با این بازیگر و پدر جوان به گفت‌وگو نشسته است. این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

وقتی خبر پدرشدنتان را شنیدید چه حسی داشتید؟
وقتی پدر شدم حس خیلی عجیبی داشتم چرا که وارد دنیای جدیدی می‌شدم که نمی‌شناختم و باید آن را کشف می‌کردم. برای خودم سوپرایز بزرگی بود و قبل از ازدواج هم همیشه آرزویم این بود که فرزندم پسر باشد.
کجا این خبر را شنیدید؟
من سر فیلمبرداری بودم و همان لحظه کار را تعطیل کردم و به بیمارستان رفتم و بعد از بدنیا آمدن پسرم دوباره برگشتم سر کار و ادامه دادم. روز بسیار عجیبی بود و تا مدت‌ها شوکه بودم. قشنگ‌ترین لحظه برایم دیدن پسرم بود چرا که با انگشت‌های کوچکش انگشت من را گرفت و فشار داد؛ این لحظه هرگز برایم فراموش نمی‌شود.

امیرحسین رستمی و لحظه پدر شدنش + عکس همسرش

چند ساله بودید که پدر شدید؟
در 26 سالگی ازدواج کردم و 31 ساله بودم که پدر شدم.
الان ارشیا چند ساله است؟
الان سوم دبستان است و مرداد ماه وارد 10 سالگی می‌شود.
چقدر برای تربیت ارشیا از پدرخودتان الگو گرفتید؟
من همان برخوردی را با پسرم دارم که پدرم با من داشت چرا که پدرم یک الگوی کامل برای من است ضمن اینکه از شیوه برخوردی و رفتاری او با خودم بسیار راضی هستم و همان روش را ادامه می‌دهم. تنها تفاوت من با پدرم اختلاف سنی میانمان است چرا که پدرم با من اختلاف سنی زیادی داشت ولی من با ارشیا تفاوت سنی کمتری دارم.
فکر می‌کنید چه تفاوتی میان پدران امروز با پدران دیروز وجود دارد؟
ما هم زمانی برای پدرانمان نسل امروزی بودیم و بچه‌های امروز هم یک نسل دیگر می‌شوند بچه‌های دیروز؛ همیشه این تغییر وجود دارد چرا که همه چیز به سمت جلو در حال حرکت است. بچه‌های امروز در دنیای تکنولوژی بزرگ می‌شوند و باهوش‌ترند. اگر من در 13-14 سالگی با کامپیوتر آشنا شدم پسرم در 5 سالگی آشنا شد. این تفاوت اجتناب‌ناپذیر است و قطعا نوه من از پسرم جلوتر خواهد بود.

امیرحسین رستمی و لحظه پدر شدنش + عکس همسرش

چقدر برای بودن با پسرتان زمان می‌گذارید و با او بازی می‌کنید؟
زمانی که سر کار نباشم قطعا تمام وقتم را با او می‌گذرانم. بهترین اتفاق برای ما زمانی است که مسافرت می‌رویم و من اختصاصی درخدمت خانواده هستم. اما به طور کلی خیلی سخت است و زمانی که کار می‌کنم فشار زندگی روی دوش همسرم می‌افتد. تمام سعی‌ام را می‌کنم که کوتاهی در این زمینه نکنم. زمانی که سر کار باشم وقتی به خانه برگردم حتما وقتم را با آرشیا سپری می‌کنم و حواسم به این هست که زمانی را به او اختصاص دهم. اغلب اوقات با هم بازی می‌کنیم و بیرون می‌رویم اما این بیرون رفتنمان خلاصه می‌شود به استخر یا تنیس بازی کردن. اینکه بخواهیم رستوران برویم یا به پارک برویم، این اتفاق نمی‌افتد چرا که به خاطر شرایط کاری من ارشیا معذب می‌شود.

با توجه به شرایط اقتصادی حال حاضر و شرایط فشرده کاری، چقدر انجام وظایفتان سخت شده است؟
بسیار زیاد، هزینه‌ها سرسام‌آور است. زمانی که لیسانس گرفتم کل هزینه لیسانسم یک میلیون تومان شد، اما الان برای مقطع دبستان هزینه‌ها به قدری بالاست که سر به فلک می‌کشد و باید برای هر کلاس هزینه زیادی صرف کرد. در واقع باید از صبح تا شب کار کرد تا بتوان مخارج زندگی را تامین کرد. دلم برای پدر و مادرها می‌سوزد.
با توجه به اینکه زمان زیادی به روز پدر نمانده فکر می‌کنید چه هدیه‌ای از ارشیا دریافت کنید؟
اساسا توقع هدیه از هیچکس در زندگی نداشته و ندارم و هرگز هم منتظر دریافت هدیه نیستم اما زمانی که هدیه‌ای دریافت می‌کنم بسیار خوشحال می‌شوم. من بهمنی عجیب و غریبی هستم.
چه هدیه‌ای به پدرتان خواهید داد؟
هرسال چیزهای مختلفی برای پدرم می‌گیرم اما هنوز تصمیم قطعی نگرفته‌ام و خودم را تنها ملزم به این روز نکرده‌ام. در واقع هر زمان که دلم بخواهد برای او هدیه‌ای می‌خرم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها به طور همزمان سر دو پروژه هستم اولی دودکش کار آقای لطیفی است که از این بابت بسیار خوشحالم چرا که هربار فرصتی پیش آمد تا با ایشان همکاری داشته باشم این اتفاق رخ نداد تا به امروز و خوشحالم که در کنار ایشان هستم و می‌توانم از ایشان بیاموزم. دیگری هم سریال سروش صحت است که در نقش امیرحسین رستمی بازیگر، بازی خواهم کرد و قطعا سوپرایز عجیبی برای مردم خواهد بود.

 

منبع : تماشا


[ یکشنبه 92/3/5 ] [ 12:47 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]
[ یکشنبه 92/3/5 ] [ 12:46 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]


عکس های 5 خواننده مطرح و دوست داشتنی در کنار هم

احسان خواجه امیری، شهرام شکوهی، خشایار اعتمادی و محمد اصفهانی در کنسرت رضا صادقی حضور پیدا کرده و در پشت صحنه با وی ضمن دیدار، عکس یادگاری گرفتند.

 

عکس های 5 خواننده مطرح و دوست داشتنی در کنار هم

عکس های 5 خواننده مطرح و دوست داشتنی در کنار هم

عکس های 5 خواننده مطرح و دوست داشتنی در کنار هم


[ یکشنبه 92/3/5 ] [ 12:45 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 139
بازدید دیروز: 123
کل بازدیدها: 2189932