سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

پاتوق دختر و پسرای ایرونی
 

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی



عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی

عکس هایی از آخر و عاقبت لات بازی

لات بازی


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:59 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود


دریاچه گیپس لندسکی استرالیا از جمله پدیده های نادر در جهان به شمار میرود که دچار پدیده شب تابی است.

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

دریاچه گیپس لندسکی استرالیا گاهی به یک منظره فوق العاده تبدیل شود

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

واکنش های شیمیایی از زندگی موجودات زنده ساکن این دریاچه دلیل شب تابی است

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

گفته میشود در بعضی از نقاط خلیج فارس نیز به دلیل وجود نوعی جلبک ، پدیده شب تابی نیز دیده میشود !

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

عکس های شگفت انگیز از دریاچه ای که در شب درخشان می شود

گردآوری : گروه عکس بروزترین ها


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:58 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

عکسی از رفتار عجیب احمدی نژاد با حسن روحانی


در جریان دیدار کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب، وقتی رئیس جمهور منتخب وارد حسینیه امام خمینی (ره) شد، همه مسئولان نظام – حتی رهبر فرزانه- به احترام ایشان از جا برخاستند؛ ولی آقای احمدی نژاد هیچ عکس العملی نشان ندادند.

عکسی از رفتار عجیب احمدی نژاد با حسن روحانی

عکسی از رفتار عجیب احمدی نژاد با حسن روحانی

عکسی از رفتار عجیب احمدی نژاد با حسن روحانی


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:55 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

مصاحبه با تماشاگر زن بازی والیبال ایران و ایتالیا که یک شبه معروف شد + عکس

مصاحبه با تماشاگر زن بازی والیبال ایران و ایتالیا که یک شبه معروف شد + عکس


 آملیا اسدی پدیده‌ای در دنیای مجازی ایرانی‌ ‌ست. دانشجوی مقیم لندنی که فقط برای تشویق تیم والیبال کشورش به ایتالیا رفته بود، پس از این که تلویزیون ایران چند ثانیه تصویر او را پخش کرد به فاصله چند ساعت به شهرتی باورنکردنی دست یافت.در حقیقت پخش تصویر چند ثانیه ای، یا چند فریمی، آملیا حتی برد تیم ملی‌ والیبال در بازی با ایتالیا را هم تحت الشعاع قرار داد.

تصویر تماشاگران زن ایرانی که تا پیش از این به دقت وسواس گونه ای از همه مسابقات ورزشی حذف می شد در این مسابقه بارها و بارها به نمایش درآمد. این اتفاق درست چند روز بعد از پخش چندباره تصویر شکیرا باعث شد شایعه ای شکل بگیرد مبنی بر تغییر محدودیت های پخش از تلویزیون که حتی اعتراض شدید علی مطهری را در پی داشت. عزت الله ضرغامی مدیر سیما در مقام دفاع عنوان کرد که بازبینی مسابقات زنده والیبال بسیار سخت است، چون محل تماشاگران نزدیک زمین است و اگر حتی کسی بازبین را صدا کند، تا او سرش را برگرداند امکان دارد تصویری از زیر دستش در برود.

در این میان تصویر یکی از این تماشاگران به طور وسیعی در اینترنت و شبکه های مجازی به اشتراک گذاشته شد و فن پیج هایی با چندین و چند هزار علاقمند به نامش راه افتاد. البته به نام ساختگی سارا شیرازی! آنچه در پی‌ می اید گفت و گو با آملیا اسدی است.

مصاحبه با تماشاگر زن بازی والیبال ایران و ایتالیا که یک شبه معروف شد + عکس

- لطفا خودتون رو معرفی کنید.

آملیا هستم متولد مشهد، سال 2001 با خانواده به لندن نقل مکان کردم، در سال دوم رشته ی حقوق تحصیل می‌کنم، ورزشکار هستم آموزش والیبال می بینم و با پدر و مادرم زندگی‌ می‌کنم.

- نظرتون در مورد این پیج که حدود سیزده هزار علاقمند داره و اسم شما را سارا شیرازی ساکن رم اعلام کرده چیه؟

کارشون شایسته نبوده، سعی‌ می‌کنم باهاشون تماس بگیرم و این مشکل را حل کنم فکر نمیکنم نیّت بدی داشتند. اما این فن پیج   بدون آگاهی‌ من باز شده بوسیله? آقای امیر از ایران و الان زیر نظر و با هماهنگی خودم اداره می‌شه، و از امیر هم ممنونم.

- در مورد همراهی تون با تیم ملی در طول دو بازی با ایتالیا توضیح مختصری بدهید.

فکر کردم تیم والیبال ایران برای رویارویی با تیم قوی و معروف ایتالیا اون هم در کشور ایتالیا خوشحال میشن و روحیه? بهتری به دست میارن اگه تماشاچی های ایرانی بیشتری اونجا باشند، تصمیم گرفتم برای حمایت از تیم ملی‌ کشورم با اینکه راه خیلی‌ طولانی‌ بود و 2 تا مسابقه در فاصله? زیادی از هم انجام می شد با پدر و 2 تا پسر عمه‌ ام به این مسابقه ها بروم، فورا” چهارتا پیراهن طراحی کردم و با خودروی شخصی‌ حرکت کردیم و بد از حدود 20 ساعت سفر به مسابقه ی اول شهر مودنا رسیدیم و بعد از اون 14 ساعت بیشتر تو راه بودیم تا به مسابقه? دوم شهر ساساری برسیم. بودن کنار بچه های تیم ملی‌ زیبا و وصف ناپذیر بود. ایرانی ها با اینکه تعداد تماشاچیان ما کمتر از ایتالیایی ها بود تشویق جانانه ای برای تیم ایران کردند و بچه های تیم هم بازی با هوش و ظرافت خاصی‌ ارائه کردند و ایتالیا و دنیا رو شگفت زده و شوکه کردند، زنده بد ایران و ایرانیان.

مصاحبه با تماشاگر زن بازی والیبال ایران و ایتالیا که یک شبه معروف شد + عکس

 

- چه اتفاقی افتاد که شما از لندن این فاصله زیاد را طی کردید تا به ایتالیا بیاید و تیم ملی ایران رو تشویق کنید؟

ورزشکار رشته? 100 متره دویدن بودم، مینی مارتن هم شرکت کردم 2 بار و حدود یک سال هم می‌شه که آموزشی والیبال می بینم، در گذشته هم می‌خواستم در مسابقات ورزشی ایران در خارج از کشور شرکت کنم اما هماهنگی‌ برای تهیه بلیت نبود،در مورد بازی ایران و ایتالیا هم با فدراسیون والیبال ایران چندین بار تلفنی و از طریق ایمیل اقدام کردم اما جوابی‌ دریافت نکردم، 2 روز مونده به مسابقه اول با مکان برگزاری مسابقه در شهر مودنا تماس گرفتم و موفق به تهیه بلیت در میان تماشاگران ایتالیا شدم. برای سرافرازی و پیروزی تیم ملی کشورم که همان سربلندی ایران در دنیا است به ایتالیا سفر کردم،در هر ورزش یا هر مناسبتی برای پیشرفت ایران در هر زمینه ای که باشد و برایم امکانش موجود باشد در آن شرکت می‌کنم، در حال حاضر چون درس هایم زیاد است نمیتوانم آموزش زیادی برای والیبال ببینم، در حال حاضر هفته‌ای 5 بار و هر بار 2 ساعت آموزش می بینم.

- نظرتون در مورد محبوبیتتون بعد از این دو بازی چیه؟

یک دختر ایرونی‌ هستم با همه? آرزوهایی که یه دختر ایرونی‌ می‌تونه داشته باشه، مسرورم که مورد توجه عزیزان و رسانه‌ها قرار گرفتم.

بعد از این دو بازی چه عکس العمل هایی از طرف مردم رو تو فضای حقیقی و مجازی مشاهده کردید؟

خانواده ام و دوستان و هم دانشگاهی هایم با شناختی‌ که از من دارند خوشحال و از طرفی‌ شگفت زده شدند و در فضای مجازی هم گفتگو و اظهار نظر خیلی‌ زیاد و متفاوت بود و من هم انتظارش رو داشتم مهم این بود که همه مثل خودم عاشق ایران بودند، نظر هر کسی‌ نمایانگر شخصیت خودش است، من فدای سرفرازی ایران.

-  آیا فکر می کردید بعد از این دو بازی به چنین شهرتی در فضای مجازی دست پیدا کنید؟

نه. هر آنچه از دل بر آید، بر دل نشیند، وقتی‌ مردم با فرهنگ و با شعور ایران احساسات بی‌ آلایش و زلال من رو برای کشورم از طریق تلویزیون ایران و شبکه‌های دیگر مشاهده کردند احساس غرور ملی‌ کردند همانطور که من هم احساساتی‌ شده بودم و یک لحظه آرام نمی گرفتم.

خبرنامه گویا/122


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:54 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

پدر شقایق دهقان فوت کرد + عکس


پدر رفت … شقایق عزیز تسلیت می گم. این متنی است که مهراب قاسم خانی دیروز در صفحه اش زیر این عکس گذاشت و از فوت پدر شقایق، همسرش خبر داد. پدر شقایق دهقان مدتی بود که در بیمارستان بستری بود و دیروز سرانجام درگذشت. تماشا این ضایعه را به خانم دهقان و خانواده قاسم خانی تسلیت می گوید

پدر شقایق دهقان فوت کرد + عکس

پدر شقایق دهقان

منبع : روزنامه تماشا

گردآوری : گروه خبر و عکس بروزترین ها


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:54 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

بهترین و برترین کار در ماه رمضان

بهترین و برترین کار در ماه رمضان


متخصصان تغذیه برنامه‌های غذایی خوب و سفارشات پزشکی موثری برای استفاده از غذاهایی که مناسب است سر سفره افطاری و سحری باشد ارائه کرده‌اند. ائمه(ع) نیز در این ارتباط سفارشات بسیار خوب و مفیدی فرموده‌اند.

امام صادق(ع) در پاسخ به این سوال که بهترین غذا برای سحری چیست؟ فرمودند: “بهترین سحری‏‌های شما، سویق و خرماست1”.

پیامبر خدا(ص) همچنین درخصوص یکی از عوامل نیروزا برای روزه‌داری می‌فرمایند: “هر کس پیش از نوشیدن آب یا هرنوشیدنی، غذا بخورد و سَحَری میل کند و قدری بوی خوش بر خود بمالد، بر روزه گرفتن، توان بیشتری یابد2”.

امام علی(ع) نیز درباره این‌که برترین کار در ماه مبارک رمضان چیست؟ فرمودند: “روزی رسول خدا(ص) برای ما خطبه‏‌ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است. این ماه نزد خدا برترین ماه است و روزهایش برترین روزها و شب‌هایش برترین شب‌ها و ساعت‌هایش برترین ساعات. در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده‏‌اید و در زمره بهره‏‌مندان از کرامت خداوند قرار گرفته‏‌اید. در این ماه نفس‌های شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می‏‌رسد… من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا! برترین کارها در این ماه چیست؟ پیامبر فرمود: ای اباالحسن! برترین کارها در این ماه خویشتنداری از حرام‌های خداوند عز و جل است3”.

منابع:

1- تهذیب الأحکام، جلد 4، صفحه 198، حدیث 567، المحاسن، جلد 2، صفحه 290، حدیث 1949، مکارم الأخلاق، جلد 1، صفحه 419، حدیث 1420، بحارالأنوار، جلد 66، صفحه 280، حدیث 21 دانش نامه احادیث پزشکی: 2
2- کنزالعمّال، جلد 8، صفحه 510، حدیث 23882 دانش نامه احادیث پزشکی: 1 / 108
3- إمالی الصدوق: 84 / 4 منتخب میزان الحکمة: 242


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:49 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

وقتی روی لپ‌ تاپ آب ریخت ، چه کار کنیم؟

وقتی روی لپ‌ تاپ آب ریخت ، چه کار کنیم؟


یکی از بدترین فاجعه هایی که برای کاربران ابزارهای الکترونیکی اتفاق می افتد، ریختن آب یا چای یا هر نوع مایعی روی آن هاست. این اتفاق که بخصوص برای لپ تاپ ها به وفور روی می دهد، معمولا به سوختن مدارهای الکترونیکی و از دست رفتن ابزارهای گران قیمت و باارزش منجر می شود.
اما با چند اقدام ساده و در عین حال سریع، می توان از افزایش ابعاد این فاجعه جلوگیری کرد.
ممکن است در زندگی شما اتفاقاتی بیفتد که در حد یک فاجعه، زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد. یکی از این اتفاقات ریختن آب یا چای یا نوشیدنی های دیگر روی لپ تاپ یا دیگر تجهیزات الکترونیکی شماست.
کارشناسان گیزمودو سعی کرده اند بهترین اقدامات اضطراری را در چنین شرایطی پیشنهاد بدهند:

1?سریع باشید
بله، ممکن است شما اشتباه کرده باشید. شما همین الان نوشیدنی خود را روی لپ تاپ گران قیمت خود ریخته اید. ما هم احساس شما را درک می کنیم، اما الان زمان نشستن و افسوس خوردن نیست. هر ثانیه ای که از دست بدهید، رطوبت به داخل تجهیزات لپ تاپ نفوذ می کند و ممکن است باعث ایجاد اتصالات کوتاه و تباهی قطعات الکتریکی شود. پس سریع باشید.
اول از همه با کشیدن سیم برق وسیله الکترونیکی خود شروع کنید. اگر این وسیله یک لپ تاپ است، باطری آن را نیز هر چه سریع تر جدا کنید. اگر صفحه کلید (کی بورد) کامپیوترتان است، آن را از کامپیوتر جدا کنید.
مایعات باعث ایجاد اتصالات کوتاه در تجهیزات الکترونیکی شما می شوند و به همین دلیل جدا کردن آن ها از جریان برق می تواند شانس نجات یافتن دستگاه شما را افزایش دهد!

2?خسارت را ارزیابی کنید
حال که دستگاه را از جریان برق جدا کرده اید، چند ثانیه ای را صرف بررسی محل و کمیت ریزش مایع کنید.
اگر این حادثه فقط در اندازه ریختن چند مایع روی کی بوردتان بوده، شاید جدا کردن چند کلید اطراف محل آب ریختگی بتواند مشکل شما را حل کند.
در این مواقع ما استفاده از دستمال الکلی را توصیه می کنیم که لکه ها و آلودگی ها را در خود حل کرده و خیلی سریع خشک می شود. شما می توانید با هزینه بسیار پایینی این دستمال الکلی را از داروخانه تهیه کنید و برای مواقع اضطراری در دسترس نگاه دارید.
در بسیاری از موارد، پاک کردن کی بورد و کلیدها مشکل را حل می کند. البته شاید در اثر ریختن آب یا چای روی کی بورد هیچ مشکلی برای آن پیش نیاید، اما به یاد داشته باشد که اگر شما تمام قسمت ها را به خوبی پاک نکنید، بعد از خشک شدن رطوبت کلید ها شما مانند گذشته کار نمی کند و ممکن است حالت چسبنده پیدا کند. اما اگر رطوبت محدود به سطح وسیله الکترونیکی نیست و به درون آن نفوذ کرده است، برای عمل جراحی آماده شوید!

3? قطعات را از هم جدا کنید
شما نمی توانید بدون باز کردن یک وسیله الکترونیکی آن را به خوبی تمیز کنید. اگر فکر باز کردن این وسایل شما را به وحشت می اندازد، قابل درک است. اما به یاد داشته باشید کوچک ترین شانس برای درست کردن وسایل گران قیمت شما بهتر از هیچ شانسی است.
البته اگر شما نمی دانید که کدام سمت پیچ گوشتی را باید برای باز کردن پیچ ها استفاده کنید، شاید تماس گرفتن با یکی از دوستان باتجربه ارزشش را داشته باشد.
با استفاده از یک پیچ گوشتی کوچک، وسیله الکتریکی خود را باز کنید البته مشخص است که دستورالعمل واحدی برای باز کردن همه دستگاه های الکتریکی وجود ندارد، اما ما در این جا چند نکته می گوییم که شاید به دردتان بخورد. شاید شما برای باز کردن وسیله الکتریکی تان نیاز به کمی نیروی بیش تر داشته باشید. اما در مورد مدارهای الکتریکی دقت زیادی داشته باشید.
اگر باز کردن یک وسیله نیاز به نیروی بیش تر از حد معمول نیاز دارد، احتمال وجود پیچ های مخفی را فراموش نکنید. در نگهداری از پیچ های خود دقت کنید. حتی آن ها را در یک فنجان قهوه هم نگذارید، چرا که بسیاری از وسایل دارای پیچ های با اندازه های متفاوت هستند و به همین دلیل شما در هنگام بستن وسیله خود باید به یاد بیاورید که هر پیچ برای چه جایی است.
اگر یک وسیله الکتریکی خیلی پیچیده به نظر می رسد و شما نگران هستید که نتوانید آن را دوباره به حالت اول برگردانید، نگران نباشید. یک دوربین دیجیتال بردارید و قبل از جدا کردن قطعات از وسیله خود چند عکس بگیرید.
هدف اصلی شما رسیدن به هر بورد الکتریکی یا قطعاتی است که ممکن است در اثر ریختن آب مرطوب شده باشند. اگر شما در حال جدا کردن قطعات لپ تاپ هستید، باید بورد اصلی و تمام بوردهای کوچک متصل به آن را جدا کنید.

4? تمیز کنید
زمانی که شما قطعات لپ تاپ خود را جدا کردید، نوبت پاک کردن لکه ها و رطوبت است. اگر شما روی قسمتی از بورد خود لکه می بینید، می توانید با دستمال الکلی آن را پاک کنید.
اما اگر تمام بورد شما آلوده شده است، باید دست به کار بزرگ تری بزنید. به طور کامل بورد خود را از دستگاه جدا کرده و آن را زیرآب و صابون بگیرید. بله درست شنیدید.
آن را زیر آب بگیرید. ما همیشه باید تجهیزات الکتریکی را از رطوبت دور نگاه داریم، اما گاهی زمانی می رسد که شما مجبورید با آتش به جنگ آتش بروید. به آرامی دست خود را روی آن بکشید و اجازه بدهید که آب و صابون کار خود را انجام دهد.
برای آن که بهترین نتیجه را بگیرید، بهتر است از آب مقطر یا آب دیونیزه استفاده کنید که می توانید از بسیاری از سوپرمارکت ها آن را خریداری کنید.
آب شیر ممکن است بعد از خشک شدن روی بورد شما رسوب کند. البته واضح است که می خواهید خیلی سریع متوجه شوید آیا دستگاه شما به درستی کار می کند یا خیر، اما شما باید اندکی صبر کنید. قدم بعدی این است که اطمینان حاصل کنید همه تجهیزاتی که شسته اید به طور کامل خشک شده اند.
بهترین راه خشک کردن این تجهیزات با هواست، چرا که دستمال کاغذی یا دستمال ممکن است پرز یا تکه های بسیار ریزی در بین قطعات به جا بگذارند.
برای آن که به روند خشک شدن سرعت ببخشید می توانید از ژل سیلیکا یا برنج سفید استفاده کنید و قطعات را در بین آن قرار دهید. شما حتی می توانید برای خشک کردن سریع تر از پنکه یا سشوآر استفاده کنید. اما سعی کنید از فاصله دور و با حرارت کم استفاده کنید. حرارت بالای سشوار میتواند مدار شما را ذوب کند!
زمانی که همه قطعات کاملا پاکیزه و خشک شدند، زمان بستن همه قطعات در سر جای خودشان است. در این مرحله می توانید از عکس هایی که گرفته اید، کمک بگیرید و اطمینان حاصل کنید که همه چیز به درستی در جای خود قرار گرفته است. ما ضمانت نمی کنیم که بعد از انجام این مراحل وسیله برقی شما به حالت اول برگردد، اما حداقل شما می دانید که همه تلاش خود را کرده اید.

 

منبع : عصر ایران

گردآوری : گروه  سرگرمی بروزترین ها


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:49 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

اولین‌ تصویری‌ که‌ پس‌ از مرگ‌ می‌ بینیم

اولین‌ تصویری‌ که‌ پس‌ از مرگ‌ می‌ بینیم


مجتبی اعتمادی نیا گفت: یکی از منظره‌هایی که افراد معمولاً مشاهده می‌کنند، صحنه عبور از طریق یک تونل یا چیزی شبیه به آن است؛ تونل تاریکی که در آن جلو می‌روند تا در انتهای آن به یک روشنایی خیر‌ه‌کننده و جذاب‌ برسند.

انتشارات حکمت با کتاب‌های تخصصی در حوزه ادیان و فلسفه شناخته می‌شود که این کتاب‌ها هم مخاطب عام دارند و هم مخاطب خاص. اخیرا این انتشارات کتابی با موضوعی بسیار خاص ولی بسیار جذاب منتشر کرده است با نام «زندگی در کرانه‌ها». زندگی در کرانه‌ها هرچند نام زندگی را بر دوش می‌کشد اما درباره مرگ است و تجربه‌های نزدیک به مرگ و روایت افراد مختلف از لحظاتی که در حال ترک دنیا و ورود به کرانه‌های دیگر زندگی بوده‌اند. با مجتبی اعتمادی‌نیا که نویسنده کتاب است، هم درباره کتاب، هم درباره تجربه‌های نزدیک به مرگ و هم درباره کتاب‌های عامه پسند اما پرمخاطب در این باره سخن گفتیم.

گفت‌وگوی ما با این دانشجوی دکتری فلسفه را که به صورت تخصصی در این حیطه کار می‌کند، از دست ندهید:

*اولین کار علمی درباره تجربه‌های نزدیک به مرگ در ایران

اخیرا کتابی از شما با عنوان «زندگی در کرانه‌ها» منتشر شده است، این کتاب موضوع متفاوتی دارد یعنی درباره موضوعی به نام تجربه‌های نزدیک مرگ است، از زبان خودتان درباره محتوای کتاب توضیح می‌دهید؟

این کتاب محصول جانبی یک کار پژوهشی مفصل است و تا آنجا که من اطلاع دارم اولین کار پژوهشی و علمی و آکادمیک در ایران است که به طور گسترده روی موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ انجام شده است. این کتاب جزء محصولات جانبی آن کار است که 3 مقاله دارد؛ یک ترجمه و دو مقاله تألیفی. مقاله اول، تاریخچه مطالعات تجربه‌های نزدیک به مرگ را از دهه 70 میلادی تا سال‌های اخیر بررسی می‌کند و نشان می‌دهد مطالعات ناظر به این تجربه چه تاریخچه‌ای را پشت‌سر گذاشته‌اند.

مقاله دوم، ترجمه مقاله‌ای از دکتر دیوید سن فیلیپو(David San Filippo) است. عنوان مقاله تفاسیر دینی تجربه‌های نزدیک به مرگ است. در بین تفاسیر مختلفی که از این تجربه ارائه شده، سن فیلیپو مدافع تفسیرهای ماوراء الطبیعی و دینی است و از این تفسیرها دفاع می‌کند و دلایل خودش را می‌آورد. دلایل مخالفان را هم ذکر و آنها را نقد می‌کند و در نهایت می‌خواهد اثبات کند که تفاسیر دینی یکی از قوی‌ترین تفسیرها در تبیین و توجیه این تجربه‌ها است.

مقاله سوم هم که تألیفی است، در نقطه مقابل مقاله دوم قرار دارد و من در آن مقاله تفسیر خانم کارول زالسکی(Carol Zaleski) را که مخالف تفسیرهای دینی از تجربه‌های نزدیک به مرگ است، آورده‌ام. او تفسیر خاص خودش را دارد و معتقد است این تجربه‌ها به هیچ وجه نشانگر تداوم حیات انسان پس از مرگ نیست و مؤید آموزه‌های آخرت‌شناسانه ادیان به شمار نمی‌آید. من موضع ایشان را آورده‌ام و بعد نقد کرده‌ام. این شرحی از 3 مقاله‌ای است که در کتاب آمده و همانطور که عرض کردم جزء محصولات جانبی یک کار پژوهشی مفصل است که امیدوارم در آینده نزدیک، امکان انتشار آن مهیا شود.

*ویژگی‌ها و انواع و اثرات تجربه‌های نزدیک به مرگ در یک کتاب

کار پژوهشی اصلی‌تان چگونه است؟ آن هم مقالات متعدد درباره تجربه‌های نزدیک به مرگ است؟

*خیر، آن کار در واقع، پایان‌نامه کارشناسی‌ارشدم است و موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ را به نحو مبسوط بررسی می‌کند. چیستی این نوع تجربه‌ها، ویژگی‌، انواع و اثرات آنها و نیز تفاسیر مربوط به آنها را به طور مفصل در آن کار بررسی کرده‌ام. در پایان هم به این موضوع پرداخته‌ام که آیا این تجربه‌ها در حقیقت اثبات کننده حیات پس از مرگ هستند یا نه. من این مسأله را از نگاه فلسفی-کلامی بررسی کرده‌ام. در بخش پایانی آن کار نیز موضع ادیان ابراهیمی را در قبال این پدیده استحصال کرده‌ام؛ به این ترتیب که این گزارش‌ها و تجربه‌ها تا چه حد با آموزه‌های آخرت‌شناسانه ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) سازگار است. این بخش، یکی از بخش‌های جذاب آن اثر است.

موارد مورد نیاز برای بررسی تجربه‌‌های نزدیک به مرگ را چگونه به دست آورده‌اید؟ از تجربه‌های منتشر شده در کتاب‌ها استفاده کرده‌اید یا مستقیما با افرادی که چنین تجربه‌هایی داشته‌اند، مصاحبه داشته‌اید؟

با اینکه در دنیا 4-3 دهه است که روی این پدیده کار می‌کنند، ما متأسفانه هیچ مرکزی به طور خاص برای ثبت و ضبط و احیاناً مطالعه این پدیده‌ و موارد مشابه آن در ایران نداریم. بنابراین بخش قابل توجهی از تحقیقات آماری که روی این پدیده انجام شده در دست غربی‌ها است و ما ناچار هستیم به آنها استناد کنیم اما من در کار پژوهشی‌ام، مطالعات میدانی هم انجام داده‌ام و با عده‌ای از این افراد گفت‌وگو کرده‌ام و گزارش‌هایشان را آورده‌ام و تحلیل کرده‌ام.

*گزارش‌های کامل افراد از لحظات ترک دنیا

در مجموع، چند نمونه از این گزارش‌ها در آن کار پژوهشی آمده است؟

من 4 مورد را به صورت مفصل آورده‌ام. البته صدا و سیما چند سال پیش مستندی با عنوان «نسیمی از حقیقت» پخش کرد، من در بخشی از آن پژوهش، از گفت‌وگوهای آن برنامه تلویزیونی نیز بهره برده‌ام. اما مواردی که به طور خاص، تجربه‌های این افراد را به طور مفصل آورده‌ و تحلیل کرد‌ه‌ام، همین 4 مورد است.

از آنجا که مخاطبان عام این مصاحبه را می‌خوانند، می‌خواهم از استنباط و استدلالتان بگویید، شما به بررسی موضوعی پرداخته‌اید که قابل لمس برای عموم نیست، درباره نحوه بررسی‌ها و نوع استدلال‌ها توضیح می‌دهید؟ این کتاب چه قدر به درد مخاطب عام می‌خورد؟

در مورد موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ کتاب‌هایی که حاوی گزارش‌های افراد است، بالغ بر 10 اثر در خاطر دارم که به فارسی ترجمه شده است، در مورد پژوهش‌های علمی هم فارغ از اتقان و دقت ترجمه‌ها، 3-2 کار کلاسیک در این حوزه به فارسی برگردانده شده است. با توجه به اغلب کارهای عامه‌پسند موجود در بازار، کتاب «زندگی در کرانه‌ها» وضعیت میانه‌ای دارد، یعنی بخشی از کار سلیقه مخاطب عام را اقناع می‌کند، اما بخشی از آن هم صبغه مطالعات تخصصی دارد.

*آیا این تجربه‌ها زندگی پس از مرگ را اثبات می‌کند؟

در مورد اصل موضوع باید عرض کنم که طرح فراگیر موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ به سال 1975 باز می‌گردد. اصل ماجرا از زمانی پررنگ شد که عده‌ای پس از اینکه این تجربه در آن سال توسط محققی به نام ریموند مودی(Raymond Moody) به جامعه جهانی معرفی شد، به سراغ بررسی موضوع رفتند. البته باید عرض کنم که بعضی‌ها معتقدند: شواهد دال بر وقوع این پدیده از ابتدای تاریخ وجود داشته است. حتی افلاطون در کتاب جمهوری گزارشی نقل می‌کند(ماجرای سربازی به نام اِر) که عده‌ای معتقدند، گزارش تجربه نزدیک به مرگ است.

اما مسأله این است که بعد از مطرح شدن این قضیه توسط ریموند مودی، عده‌ای به صراحت اعلام کردند که بالاخره برهانی پسینی (تجربی) پیدا شد، دال بر اینکه آگاهی انسان پس از مرگ، تداوم پیدا خواهد کرد. به این ترتیب، این مسأله طبیعتاً محل توجه فیزیولوژییست‌ها، روان‌شناسان و فیلسوفان دین واقع شد و به مسأله‌ای میان‌رشته‌ای بدل گردید. از آن دوره به بعد، جدال‌های فراوانی بر سر این پدیده رخ داده که آیا واقعاً این پدیده اثبات‌گر تداوم آگاهی انسان پس از مرگ هست یا نیست؟ موضوع اصلی کار من هم همین است؛ یعنی با رویکردی منطقی و فلسفی به بررسی این نکته پرداخته‌ام که آیا این پدیده به تنهایی می‌تواند اثبات کند، حیات انسان پس از مرگ تداوم پیدا می‌کند یا نه.

در این میان، شاید بد نباشد توضیحی هم درباره اصطلاح «تجربه نزدیک به مرگ» بدهم. همان‌طور که عنوان کتاب هم نشان می‌دهد، این تجربه، تجربه نزدیک به مرگ است. خیلی‌ها تصور می‌کنند این افراد مرده‌اند. اما این قابل اثبات نیست. به عبارت دیگر، به لحاظ علمی، مرگ زیست شناختی(biological death) این افراد قابل اثبات نیست، اگر چه گواهی مرگ بالینی(clinical death) در بسیاری موارد صادر شده است. خودم در برخی موارد با فردی گفت‌وگو کرده‌ام که گواهی مرگ برایش صادر شده بود. اما بحثی که در دنیا مطرح است این است که در حال حاضر، معیار برای صدور گواهی فوت، وضعیت دستگاه الکتروانسفالوگرام است. یعنی وقتی دستگاه وضعیت صاف(flat) نشان می‌دهد، پزشک طبیعتاً گواهی مرگ صادر می‌کند. اما عده‌ای معتقدند دستگاه‌های فعلی توان ثبت و ضبط امواج مغزی را در همه سطوح ندارد و به همین خاطر ما با قاطعیت نمی‌توانیم اعلام کنیم این افراد حقیقتاً مرده‌اند. اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، دیگر به این آسانی نمی‌توانیم بگوییم، آنچه که این افراد در حین تجربه ادراک می‌کنند (مثل مشاهده نور درخشنده، عبور از تونل ، ملاقات با موجود نورانی و بازدید از محیط‌های بهشت‌گونه) تصاویر و مناظری از زندگی پس از مرگ است. از این منظر، یک شکاف عمیق اینجا وجود دارد که به آسانی نمی‌توان از آن عبور کرد.

*چیزی‌ که غربی‌ها در مطالعاتشان ندیده‌اند

نگاه خود شما در این میان چگونه است؟ با توجه به اینکه در این مورد حداقل 10 کتاب به زبان فارسی وجود دارد و اتفاقاً مخاطبان عام فراوانی هم دارند، چقدر این تجربه‌ها و کتاب‌ها قابل اعتماد هستند و چقدر می‌توان گفت اینها واقعاً تجربه‌های نزدیک به مرگ هستند؟

در اینکه اینها تجربه‌هایی است که افراد در آستانه مرگ آنها را از سر گذرانده‌اند، تقریباً تردیدی نیست، اما درباره اینکه آیا به لحاظ فلسفی و کلامی با استناد به این تجربه‌ها و جزئیاتی که این افراد در حین تجربه می‌بینند، می‌توانیم تداوم آگاهی و حیات انسان را پس از مرگ نتیجه بگیریم یا خیر باید بگویم، نظر شخصی من با توجه به چند سال کار جدی در این مسأله این است که اگر صرفاً ما باشیم و این پدیده و هیچ برهان پیشینی(غیرتجربی) دیگری نداشته باشیم، نه نمی توانیم چنین نتیجه‌ای بگیریم. یعنی صرف اتکا به این پدیده، به لحاظ فلسفی و کلامی اثباتگر تداوم آگاهی انسان پس از مرگ نیست، اما در این میان، «اما»ی بزرگی وجود دارد که معمولاً غربی‌ها، مخصوصاً آنهایی که دیدگاه‌های مادی‌گرایانه دارند، به آن توجه نمی‌کنند و آن تفکیک میان مقام اثبات و ثبوت است. گاهی اوقات ممکن است ما برای اثبات یک پدیده و دلالت آن بر موضوعی خاص، دلایل کافی نداشته باشیم اما در واقع و در مقام ثبوت، واقعاً این پدیده بر آن موضوع دلالت داشته باشد. یعنی چه بسا انسان‌‌ها در حین تجربه نزدیک به مرگ، واقعاً(در مقام ثبوت) در کرانه‌های عالم پس از مرگ قرار گرفته‌اند که این امر به نوبه خود نشان‌دهنده تداوم آگاهی انسان پس از مرگ است، هر چند این مطلب با توجه به شواهد و قراین موجود، فعلا قابل اثبات نیست.

در این میان، شخصاً معتقدم اگر این پدیده به همراه برخی پدیده‌های فرا‌روانشناختی دیگر نظیر تجربه‌های بستر مرگ(death-bed experiences)، تجربه‌های ناشی از سیر قهقرایی در هیپنوتیزم(regression)، اقسامی از تجربه‌های دینی و عرفانی و نیز تجربه‌های خروج از کالبد ارادی ، توأمان محل توجه و بررسی واقع شود، در مجموع می‌تواند حکایت از این داشته باشد که آگاهی انسان پس از مرگ زیست‌شناختی و نابودی کارکردهای فیزیولوژیکی بدنش، تداوم خواهد داشت.

*دیدن شخصیت‌های مذهبی در آستانه مرگ

کتاب سیاحت غرب، کتابی است که در این حوزه مخاطبان زیادی داشته و خیلی‌ها درباره‌اش سوال می‌پرسند، با توجه به اینکه شما یکی از افرادی هستید که در این حوزه کار علمی و پژوهشی می‌کنید نظرتان درباره این کتاب چیست؟ چه قدر از گزارش‌های این کتاب با گزارش افرادی که این تجربه را داشته‌اند هم سان است؟

این کتاب مبتنی بر آیات و به ویژه روایاتی است که کیفیت حیات پس از مرگ را از منظر آموزه‌های شیعی توصیف می‌کند. نویسنده بر این اساس، داستانی را بازسازی و روایت می‌کند که دقیقاً منطبق با روایاتی است که در آنها کیفیت حیات پس از مرگ توسط ائمه شیعه(ع) توصیف شده است. اما مسأله تجربه‌های نزدیک به مرگ قدری متفاوت است و پیچیده‌تر است. من به یک مورد اشاره می‌کنم از این حیث که مخاطبان شما ترغیب شوند و اصل موضوع را دنبال کنند. یکی از مسائل جدی ما در بررسی ابعاد الهیاتی تجربه‌های نزدیک به مرگ این است که دینداران معمولاً در حین این تجربه، پیشوایان دین و مذهب خودشان را در آستانه مرگ می‌بینند. مثلاً عموم مسیحی‌ها، حضرت مسیح، قدیسان مسیحی یا حضرت مریم (س) را ملاقات می‌کنند، شیعیان عموماً ائمه شیعه را رؤیت می‌کنند که در رأس آنها امیرالمؤمنین(ع) قرار دارد. بودایی‌ها شخص بودا یا بودی ستوه‌ها را می‌بینند. سایر ادیان، فرق و مذاهب هم وضعی مشابه دارند. این ویژگی برای کسانی که از منظر دین‌شناسانه در باب تجربه‌های نزدیک به مرگ تحقیق می‌کنند، موضوع قابل تأمل و بحث چالش‌برانگیزی است، چون معمولاً همه ادیان، مذاهب و فرق اعلام کرده‌اند که شخصیت‌های برجسته دینی و مذهبی در آستانه مرگ دیده می‌شوند. ما در تشیع چنین چیزی داریم، در دیگر ادیان و مذاهب هم به همین شکل وجود دارد.

*موافقت روح حاکم آموزه‌های آخرت شناسانه ادیان ابراهیمی با تجربه‌های نزدیک به مرگ

به هر حال، تفسیر این پدیده به لحاظ کلامی و الهیاتی پیچیده است و از این حیث فضای سیاحت غرب با فضایی که این تجربه‌ها گزارش می‌کنند، متفاوت است و از این جهت، کار جدی و عمیقی لازم است که این موارد را تبیین کند و ضمن مقایسه آنها با آموزه‌های آخرت شناسانه ادیان ، تفسیری معقول ارائه دهد. یکی از پرسش‌های اساسی و جدی در این باره آن است که این تجربه‌ها تا چه حد با گزارش‌های توصیفی ادیان از لحظات وقوع مرگ مطابقت دارد؟

البته این را بگویم که من در فصل پایانی کار اصلی‌ام به این نتیجه رسیده‌ام که اگر چه محتوای گزارش‌های تجربه‌های نزدیک به مرگ در برخی جزئیات با توصیفات آخرت شناسانه ادیان ابراهیمی توافقی ندارد، اما روح حاکم بر این تجربه‌ها و فضای کلی آنها با روح آموزه‌های آخرت شناسانه ادیان ابراهیمی سازگار است. من کوشیده‌ام این مدعا را آنجا اثبات کنم؛ یعنی شواهد و قرائنی آورده‌ام که نشان می‌دهد، روح حاکم بر آموزه‌های آخرت شناسانه ادیان ابراهیمی با روح حاکم بر فضای تجربه‌های نزدیک به مرگ موافقت دارد. باید بر عبارت «روح حاکم» تأکید کنم چون در جزئیات تفاوت‌هایی وجود دارد.

*کتاب‌هایی با موضوع تجربه‌های نزدیک به مرگ در راس پرفروش‌های دنیا

شما در پرداختن به این موضوع خیلی خاص، به غیر از اینکه پژوهش علمی مناسب و کاملی نداریم، انگیزه‌های دیگری هم داشتید که وارد این موضوع شدید؟

این انگیزه شخص من نیست، انگیزه همه انسان‌ها است. به هر حال، پرسش از مرگ و حیات پس از آن به عنوان پرسشی بزرگ و سرنوشت‌ساز همواره در طول تاریخ برای انسان‌ها مطرح بوده است و انسان‌ها همیشه می‌خواستند بدانند سرانجام آنها پس از مرگ چه خواهد بود و طبیعی است که هر انسانی به این موضوع علاقه‌مند می‌شود. یکی از دلایلی که کتاب‌های این حوزه، خیلی پرفروش است همین است. در تمام دنیا اغلب کتاب‌هایی که در این زمینه منتشر شده، با استقبال خیلی خوبی‌ مواجه شده است. طبیعی است که انسان‌ها درباره سرانجام حیات خودشان و امکان تداوم آن پس از مرگ کنجکاو باشند. طبیعتاً این تجربه‌ها هم به عنوان تجربه‌هایی که گویی از تداوم حیات انسان پس از مرگ سخن می‌گویند، موضوع جذابی برای همه انسان‌ها است و من هم به عنوان یکی از اعضای جامعه بشری علاقه‌مند به این موضوع بوده‌ام.

*تاسیس مرکزی برای ثبت تجربه‌های نزدیک به مرگ

شما که در این حوزه کار کرده‌اید، بعد از انتشار کتاب اصیلتان، قدم بعدی را چه می‌دانید؟ چه کاری لازم است؟ در چه ابعادی باید تلاش بیشتری انجام داد تا کارهای این حوزه علمی‌تر و منسجم‌تر به پیش رود؟

به نظرم قبل از پرداختن جدی به هر نوع کار آکادمیک، ما یک خلأ بزرگ در ایران داریم و امید دارم به هر حال برای حل شدنش کسانی پا در میدان بگذارند. یک نفر و دو نفر هم نمی‌توانند این خلأ را پر کنند بلکه این کار نیاز به همکاری‌های نهادی دارد و آن، تاسیس مرکزی در ایران برای ثبت و ضبط گزارش‌های ناظر به این تجربه است. اتفاقاً ما که در یک جامعه دینی زندگی می‌کنیم و یکی از اصول دیانت و مذهب ما، معاد است، خیلی خوب است که در کنار ارائه براهین عقلانی و غیرتجربی، اینگونه پدیده‌های تجربی را نیز جهت تنسیق برهانی پسینی دالّ بر حیات پس از مرگ مغتنم بشماریم و به آن بپردازیم. بنابراین، در حال حاضر، فوری و فوتی‌ترین کار، تأسیس چنین مرکزی است که در مرحله اول این تجربه‌ها را ثبت و ضبط کنند و از طریق رسانه‌های عمومی درباره آن اطلاع رسانی معقول و علمی کنند. چون اطلاع‌رسانی نشده است، بعضی افراد با وجود داشتن چنین تجربه‌هایی رغبت بازگویی آن را ندارند و واکنش‌ها نیز در قبال آنها در برخی موارد چندان مثبت نیست. پس به نظرم اولین کار، تأسیس این مرکز است. بعد هم عده‌ای به عنوان پژوهشگر و محقق باید از ابعاد مختلف این تجربه‌ها را بررسی کنند. الان مطالعات مربوط به تجربه‌های نزدیک به مرگ در سطح جهانی در چندین شاخه پژوهشی مرتبط با روان‌شناسی، فراروانشناسی، طب بیمارستانی، الهیات و فلسفه کم و بیش رونق دارد.

*برخلاف تصور عموم این پدیده خیلی شایع است

ضمنا باید توجه داشت که پژوهش‌های روانشناختی و فیزیولوژیک درباره این تجربه‌ها در دنیا خیلی انجام شده اما خلأیی که در سطح جهان به طور عام و در ایران به طور خاص وجود دارد این است که متأسفانه رویکردهای فلسفی و کلامی در بررسی این پدیده کم است. در فصل اول کتاب «زندگی در کرانه‌ها» به این موضوع پرداخته‌ام و دلایلی آورده‌ام که چرا به این موضوع توجه نکرده‌اند یعنی حتی بین غربی‌ها که 4 دهه است، روی این قضیه کار می‌کنند رویکردهای کلامی و فلسفی در تبیین این پدیده کم است. از این جهت، ما باید با استفاده از نتایج پژوهش‌های علمی آنها و بر اساس رویکردهای بومی و نظرگاه‌های فلسفی و کلامی خودمان سراغ بررسی این پدیده برویم و این را به عنوان پدیده‌ای که اتفاقاً خیلی هم شایع است، محل توجه جدی قرار دهیم.

**یک تونل تاریک با انتهایی روشن

نکته دیگر عکس روی جلد کتابتان است. با نظر خودتان این گونه طراحی شده است؟

نه. این در واقع سلیقه طراح بوده و من قبل از چاپ طرح را ندیده بودم.

تصویر روی جلد این نکته را به ذهن می‌رساند که اولین تصویر پس از مرگ این حلقه نورانی است.

نه، اینطور نیست. البته گمان می‌کنم طراح به نحو دقیق در جریان محتوای اثر نبوده است. اگر تصویر، تداعی‌کننده یک تونل با انتهایی نورانی بود، بهتر بود. چون یکی از منظره‌هایی که افراد معمولاً مشاهده می‌کنند، صحنه عبور از طریق یک تونل یا چیزی شبیه به آن است؛ تونل تاریکی که در آن جلو می‌روند تا در انتهای آن به یک روشنایی خیر‌ه‌کننده و جذاب‌ برسند.

گردآوری : گروه دین و اندیشه بروزترین ها


[ یکشنبه 92/5/6 ] [ 2:48 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]
<   <<   11   12   13   14      
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 338
بازدید دیروز: 288
کل بازدیدها: 2191258