سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

پاتوق دختر و پسرای ایرونی
 

عکس ماشین گران قیمت داور مسابقات قوی‌ ترین مردان ایران

عکس ماشین گران قیمت داور مسابقات قوی‌ ترین مردان ایران


فرامرز خودنگاه، داور مسابقات قوی‌ترین مردان ایران است.

عکس ماشین گران قیمت داور مسابقات قوی‌ ترین مردان ایران


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:57 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

من و بابام و اینترنت (طنز)

من و بابام و اینترنت (طنز)

 

شنبه
می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست.
می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟!
می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم !
می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟!
می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین ها را برای دانشجو ها می فرستد ، من هم که دانشجو نیستم !

=====================

یک شنبه
پس از مدت ها جروبحث بالاخره پدر جان رضایت داده تا برای من کامپیوتر بخرد !
می گویم : گفتید روی دستگاه مودم هم نصب کنند؟!
می گوید : مودم دیگر چه جانوری است ؟!
می گویم : همان جانوری که پست الکترونیکی دارد !
می گوید : آها !!

=====================

دوشنبه
برنامه شوک از تلویزیون پخش می شود ، در این برنامه دختر جوانی که عکس های مبتذلی از او در اینترنت منتشر شده در حال گریه کردن است و می گوید که من فقط یک پست الکترونیکی داشتم !
می گوید : می خواهی آبرویمان را ببری ؟!
می گویم : من بیجا کنم !
می گوید : پس برو این اینترنت را از توی اون دستگاه در بیار و بریزش توی جوب !

=====================

    سه شنبه
می گوید : نه نخیر ، از بس با این اینترنت گشتی بی ادب شدی !
می گویم : مگر چه کردم ؟!
می گوید : همین که به حرف من گوش نمی کنی یعنی بی تربیت شدی !
می گویم : بخدا این اینترنت آنقدر ها که شنیده اید بد نیست ، اصلا اجازه بدید بهتان نشان بدهم که من چه استفاده ای از آن می کنم.
می گوید : لازم نکرده !! من دست به این جانور نمی زنم ، نجس است !

=====================

چهارشنبه
می گوید : وقتی به اینترنت دست میزنی دستهایت را بشور !
می گویم : چطور ؟!
می گوید : مگر نشنیده ای که آنفلوانزای خوکی آمده و به شدت هم ویروس است!
می گویم : به خدا این ویروس با آن ویروس فرق دارد ،
می گوید : ویروس ، ویروس است !

=====================

پنج شنبه
می گوید : فیس بوک هم توی همین ذلیل مرده است ؟!
می گویم : بعله !
می گوید : مرگ !

=====================

جمعه :
می گوید : اینترنت یک اغتشاشگر خارجی است که باید محاکمه شود شما هم غلط می کنی این جنایتکار را در خانه من پناه بدهی !
می گویم : شما این اطلاعات را از کجا می آورید ؟!
می گوید : ساکت باش دارم اخبار بیست و سی را گوش می دهم !


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:56 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

آیا میدانستید کمبود محبت بر کوتاه شدن قد تاثیر می گذارد ؟

آیا میدانستید کمبود محبت بر کوتاه شدن قد تاثیر می گذارد ؟


یک فوق تخصص غدد و متابولیسم گفت: کمبود محبت به کودکان به ویژه در صورتی که از طرف والدین صورت گیرد، موجب کوتاهی قد و بروز برخی از مشکلات جسمی در کودک می شود.
پیمان عزیزمحمدی فوق تخصص غدد و متابولیسم گفت: کوتاهی قد عوامل مختلفی می تواند داشته باشد که مهمترین آن، کوتاهی قد ناشی از عوامل ژنتیکی و ارثی است.
وی تصریح کرد: کم کاری غده تیروئید، پرکاری غده فوق کلیوی ،‌کمبود هورمون رشد، مصرف برخی از دارو و همچنین ابتلا به بیماری های مزمن، ازدیگر دلایل کوتاه شدن قد است.

عزیز محمدی با بیان اینکه وجود مشکلات و فشارهای روحی وروانی نیز می تواند بر روی رشد انسان اثر بگذارد، ‌تاکید کرد: کمبود محبت به کودکان به ویژه در صورتیکه از طرف والدین صورت گیرد، موجب کوتاهی قد و بروز برخی از مشکلات جسمی در کودک می شود.
وی اظهار داشت: کودکانی که از نعمت  پدر و مادر محروم هستند و یا از همان ابتدای کودکی از کمبود محبت و عاطفه پدر و مادر رنج می برند، بیشتر دچار کوتاهی قد  می شوند.
عزیز محمدی خاطر نشان کرد: برای درمان کوتاهی قد، مهمترین اقدام تشخیص به موقع و رفع عامل ایجاد کننده کوتاهی قد است.

منبع : کنجکاو


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:56 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

معنی لغات پسرها (طنز)

معنی لغات پسرها (طنز)


اینبار دیگه چیکار کردم؟
ترجمه : اینبار چطوری مچم رو گرفتی؟

چه جالب، بعد چی شد؟
ترجمه : هنوز داری حرف میزنی؟ بس کن دیگه

نتونستم پیداش کنم.
ترجمه : شئ مورد نظر بیش از یه متر با من فاصله داشت حوصله نداشتم پاشم

برای تمام کارام یه دلیل منطقی دارم.
ترجمه : یه کم فرصت بده یه خالی بندی جور کنم!

منبع : ارسالی کاربران / زهره


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:55 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

اس ام اس جوک و خنده دار (سری دوازدهم)

اس ام اس جوک و خنده دار (سری دوازدهم)


یعنی حجم فکری که قبل خواب تو کله من میاد
اگه وسط روز میومد روزی 2 یا شاید 3 تا اختراع رو تو کارنامم داشتم !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

بعضی دخترا دوست دارن ب?شتر آرا?ش کنن
ول? متاسفانه صورتشون تموم م?شه

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

من یه بار تو اینترنت داشتم میگشتم
بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم
اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره این ویندوز !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

وقت خود را چگونه صرف میکنید؟
وقتم – وقتی – وقت
وقتیم – وقتید – وقتند !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

تو مترو موقع حرف زدن با تلفن? دور و بریام یه جوری با دقت گوش میکردن
که یه لحظه خواستم بزنم رو اسپیکر

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

مـیدونــستیـن آیا مــِـریـخــیا وخـــــتی پــاشـون پــیچ میـخــوره
زمـیـن نـمیخـورن ! مــــــِـریخ میـخــــــــــورن !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

پیـدا کـردن بستـنی از تـوی فـریـزر هـمـیشه لـذّت بـخـش بـوده
حـتـی اگـه بـوی سبـزی و گـوشت چـرخ  کـرده بـــده

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

معنی معجزه رو موقعی میفهمی که اس ام اس اشتباهی بفرسی امـا  fail  بشه !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

من بچه بودم یه بار به بابام گفتم این هندونه مو دارا (نارگیل) چه مزه ای هستن؟
بابام نشست گریه کرد !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

د?د?ن تو ا?ن ف?لما پسره نصفه شب م?ره لب در?ا بعد ?ه دختره م?ره کنارش…؟!
اینا همش چرته …
من ?ه بار رفتم چندتا سگ دنبالم کردن

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

یک سال پولامو جمع کردم باهاش ماشین بخرم الان میتونم باهاش 3 تا سطل ماست سون بخرم!

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

5 ثانیه از عمر خود را هدر دادید !
به همین راحتی

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

تو خونه ما اینکه بگی “شبیه باباس این اخلاقت” یه فحش خیلی زشت محسوب میشه
که فقط با خون پاک میشه !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

یکی از د??ل? که من پ?شرفت نم?کنم
ا?نه که همه بعدش ازم ش?ر?ن? م?خوان

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

میگن سوالای تستی تو بهشت، همشون گزینه ی «نمیدانم» هم دارن.

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

یک قانون نانوشته هست که می گه:
هر موقع نگاهت به زمین میفته
دقیقا همون نقطه ای که صد نفر اونجا تف کردنو می بینی !

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

بابام سوزن رو گذاشته رو دسته مبل افتاده گم شده همه بسیج شدیم دنبالش می گردیم.
اومده صحنه رو بازسازی میکنه یه سوزن دیگه میزاره میندازه ببینه کجا می افته
هیچی دیگه الان همه داریم دنبال دو تا سوزن می گردیم

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

دختره نوشته که از همه ی پسرا بدم میاد !
منم زیرش کامنت کردم :
آخه کره خر من چیکارت کردم؟؟؟
من که نشستم اینجا تو خونمون دارم چاییمو می خورم

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

این چینیا واقعا زبون همدیگرو میفهمن یا جلو بقیه آبرو داری میکنن؟!

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

تا حالا دقت کردین کسایی که خروپف میکنن..زودتر خوابشون میبره ؟!

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

خیر سرمون رفتیم شمع روشن کردیم حاجت بگیریم
یه زنه هم اومد شمعشو پیش شمعای من روشن کرد
بعد شمعش افتاد رو شمعای من حاجتا قاطی شد الان حالت تهوع بهم دست داده

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

اصـولا دعوت مهمون برای مـا حکم میزبانی بازی های المپیک رو داره
کـل زیر سـاخـت هـای خـونمـون دچـار پیشـرفـت هـای چشمگیـری میشـه

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

هیشکی ام نیس بهمون بگه: تو دلم ول وله اس … واسه خواستنت!

◊◊◊◊◊◊◊اس ام اس خنده دار◊◊◊◊◊◊◊

اول دبستان : تو د?گه اومد? مدرسه نم?تون? هر غلط?
م?خوا? بکن? !
دانشگاه : تو د?گه بچه مدرسه ا? ن?ست? که هر غلط?
م?خوا? بکن? !
سرباز? :ا?نجا د?گه خونه ? خودت ن?ست که هر غلط?
م?خوا? بکن? !
مجرد? : تو د?گه بچه ن?ست? که هر غلط? م?خوا? بکن? !
متاهل? : تو د?گه مجرد ن?ست? که هر غلط? م?خوا? بکن?!
پ?ر? : تو د?گه پات لب گوره نم?تون? هر غلط? م?خوا?
بکن? !
اون دن?ا :ا?نجا د?گه زم?ن ن?ست که هر غلط? م?خوا?
بکن? گمشو برو جهنم !
ا? بابا من که ه?چ غلط? نتونستم بکنم ا?ن انصاف نــ?ــســت


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:55 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

میخوای بدونی چقدر فوضولی ؟ (پس بیا داخل)

میخوای بدونی چقدر فوضولی ؟ (پس بیا داخل)


1?تصورکنید که صبح خواب مانده اید و دیرتان شده است. هنگام خروج از خانه صداى دعواى همسایه را مى شنوید. آیا مى ایستید تا ببینید موضوع ازچه قرار است؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

2?با دوستتان مشغول مکالمه تلفنى هستید که مجبور مى شوید مدتى منتظربمانید تا او به مکالمه دیگرى که درانتظار است پاسخ دهد آیا وقتى براى ادامه مکالمه شما برمى گردد از او مى پرسید چه کسى پشت خط منتظر بود؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

3?به منزل دوستتان رفته اید و او براى انجام کارى از اتاق خارج مى شود. روى میز او یک نامه جلب توجه مى کند. آیا نگاهى به آن مى اندازید؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

4?دراتوبوس یا تاکسى نشسته اید و فرد کنارى شما مشغول مطالعه است. دراین شرایط چه مى کنید؟

ـ مستقیماً به آنچه او مطالعه مى کند خیره شده و شما هم همراه او مطالعه مى کنید.(10)

ـ هرازچندگاهى نگاهى دزدکى مى اندازید تا ببینید او چه چیزى مطالعه مى کند. (5)

ـ کاملاً بى تفاوت رفتارمى کنید. (0)

5?اگر شما بدانید که یکى از آشنایان رازى دارد، چه مى کنید؟

ـ هرطور شده سعى مى کنید سرازکار او درآورید. (10)

ـ اگر صحبتى درباره آن پیش بیاید، کنجکاو مى شوید. (5)

ـ رازهاى دیگران، مسائل شخصى آنهاست و سعى نمى کنید وارد حیطه خصوصى آنهاشوید.(0)

6?اگرجایى دعوا یا تصادفى اتفاق بیفتد، آیا نزدیک مى شوید تا ببینید جریان ازچه قرار است؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

7?اگر وارد رستورانى شوید و ببینید یکى از آشنایان با فردغریبه اى آنجاست، آیا کنجکاو مى شوید ببینید غریبه چه کسى است؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

8?آیا معمولاً درباره قیمت و محل خرید چیزهایى که دوستانتان مى خرند پرس و جو مى کنید؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

9?آیا تا به حال کیف دیگران را بدون اجازه شان جست وجو کرده اید؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)

10?اگر رمز عبور شناسه دوستانتان را داشته باشید سرى به ایمیل هاى آنها مى زنید؟

ـ بله (10)

ـ خیر (0)
اگر امتیاز شما از 30 بیشتر شود مشخص می کند شما فردی بسیار کنجکاو هستید.دست از این رفتار زشت بردارید تا کار دستتان نداده!!!


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:55 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

احادیثی درباره یاد خدا

احادیثی درباره یاد خدا


امام على علیه السلام :
اَلذِّکرُ یونِسُ اللُّبَّ وَیُنیرُ القَلبَ وَیَستَنزِلُ الرَّحمَةَ؛
یاد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى کند و رحمت او را فرود مى آورد.   غررالحکم، ج2، ص66، ح1858

 

—————————————
امام على علیه السلام :
اُذکُرُوا اللّه  ذِکراخالِصاتَحیَوابِهِ أَفضَلَ الحَیاةِ وَتَسلُکوابِهِ طُرُقَ النَّجاةِ؛
خدا را خالصانه یاد کنید تا بهترین زندگى را داشته باشید و با آن راه نجات و رستگارى را به پیمایید. (بحارالأنوار، ج78، ص39، ح16)

 

—————————————
 رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
 مَن أَطاعَ اللّه  عَزَّوَجَلَّ فَقَد ذَکَرَ اللّه  وَإِن قَلَّت صَلاتُهُ وَصیامُهُ وَتِلاوَتُهُ لِلقُرآنِ؛
هر کس خداى عزوجل را اطاعت کند خدا را یاد کرده است، هر چند نماز خواندن و روزه گرفتن و قرآن خواندنش اندک باشد.( بحارالأنوار، ج77، ص86، ح3)

 

—————————————
امام صادق علیه السلام :
فى قَولِهِ تَعالى: (لَذِکرُ اللّه  أَکبَرُ) ـ : ذِکرُ اللّه  عِندَ ما أَحَلَّ وَحَرَّمَ؛
درباره آیه «یاد خدا بزرگتر است» ـ : به یاد خدا بودن در هنگام روبه رو شدن با حلال و حرام.(
نورالثقلین، ج4، ص162، ح61)

 

—————————————
امام باقر علیه السلام :
کَأَنَّ المُؤمِنینَ هُمُ الفُقَهاءُ أهلُ فِکرَةٍ وَعِبرَةٍ، لَم یُصِمَّهُم عَن ذِکرِ اللّه  ما سَمِعوا بِآذانِهِم وَلَم یُعمِهِم عَن ذِکرِ اللّه  ما رَأو امِنَ الزّینَةِ؛
گویا مؤمنان همان فقیهان (فرزانگان دین فهم) و اهل اندیشیدن وپند گرفتن هستند. شنیده هاى دنیوى، گوش آنها را از (شنیدن) یاد خدا کر نمى کند و زرق و برق دنیا چشم آنان را از یاد خدا کور نمى گرداند.( بحارالأنوار، ج73، ص36، ح17)

 

—————————————
امام صادق علیه السلام :
قالَ: أَوحَى اللّه  عَزَّوَجَلَّ إِلى موسى علیه السلام یا موسى، لاتَنسَنى عَلى کُلِّ حالٍ وَلا تَفرَح بِکَثرَةِ المالِ، فَإِنَّ نِسیانى یُقسِى القُلوبَ، وَمَعَ کَثرَةِ المالِ کَثرَةُ الذُّنوبِ؛
خداى عزوجل به موسى وحى کرد: اى موسى در هیچ حالى مرا فراموش نکن و به ثروت زیاد شاد نشو، زیرا از یاد بردن من دلها را سخت مى کند و همراه ثروت زیاد، گناهان زیاد است.( کافى، ج8، ص45، ح8)

 

—————————————
امام سجاد علیه السلام :
 إِنَّ قَسوَةَ البِطنَةِ وَفَترَةَ المَیلَةِ وَسُکرَ الشَّبَعِ وَعِزَّةَ المُلکِ مِمّا یُثَبِّطُ وَیُبَطِّى ءُ عَنِ العَمَلِ وَیُنسِى الذِّکرَ؛
پرخورى و سستى اراده و مستى سیرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و کند کننده در عمل است و ذکر (خدا) را از یاد مى برد.(بحارالأنوار، ج78، ص129، ح1)

 

—————————————
امام سجاد علیه السلام :
یا مَن ذِکرُهُ شَرَفٌ لِلذّاکِرینَ وَیا مَن شُکرُهُ فَوزٌ لِلشّاکِرینَ وَیا مَن طاعَتُهُ لِلمُطیعینَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَاشغَل قُلوبَنا بِذِکرِکَ عَن کُلِّ ذِکرٍ؛
اى آن که یادش مایه شرافت و بزرگى یاد کنندگان است و اى آن که سپاسگزاریش موجب دست یافتن سپاسگزاران (بر نعمتها) است و اى آن که فرمانبرداریش سبب نجات فرمانبرداران است، بر محمد و آل او درود فرست و با یاد خود دلهاى ما را از هر یاد دیگرى بازدار.(صحیفه سجادیه، دعاى 11 )

 

—————————————
امام باقر علیه السلام :
ذِکرُ اللِّسانِ الحَمدُ وَالثَّناءُ وَ ذِکرُ النَّفسِ الجَهدُ وَالعَناءُ وَذِکرُ الرّوحِ الخَوفُ وَالرَّجاءُ وَذِکرُ القَلبِ الصِّدقُ وَالصَّفاءُ وَذِکرُ العَقلِ التَّعظیمُ وَالحَیاءُ وَذِکرُ المَعرِفَةِ التَّسلیمُ وَالرِّضا وَذِکرُ السِّرِّ الرُّؤیَةُ وَاللِّقاءُ؛
ذکر زبان حمد و ثناء، ذکر نفس سختکوشى و تحمل رنج، ذکر روح بیم و امید، ذکر دل صدق و صفا، ذکر عقل تعظیم و شرم، ذکر معرفت تسلیم و رضا و ذکر باطن مشاهده و لقا است.(مشکاة الانوار، ص 113)

 

—————————————
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
یَقولُ اللّه  عَزَّوَجَلَّ إِذ کانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاِشتِغالُ بى، جَعَلتُ بُغیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکرى فَإذا جَعَلتُ بُغیَتَهُ وَلَذَّتَهُ فى ذِکرى عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ فَإِذا عَشَقَنى وَعَشَقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فیما بَینى وَبَینَهُ وَصَیَّرتُ ذلِکَ تَغالُبَاَ عَلَیهِ لایَسهو إِذا سَهَا النّاسُ اُولئِکَ کَلامُهُم کَلامُ النبیاءِ اُولئِکَ البطالُ حَقّا؛
خداى عزوجل مى فرماید: هرگاه یاد من بر بنده ام غالب شود، خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم و چون خواهش و خوشى او را در یاد خود قرار دهم عاشق من شود و من نیز عاشق او گردم و چون عاشق یکدیگر شدیم حجاب میان خود و او را بر دارم و عشق خود را بر جان او چیره گردانم، چندان که مانند مردم دچار سهو و غفلت نمى شود، سخن اینان سخن پیامبران است، اینان براستى قهرمانند.(کنزالعمال، ج1، ص433، ح1872)

 

—————————————
امام صادق علیه السلام :
لِجَرّاحِ المَدائِنىِّ ـ : ألا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الأخلاقِ؟ اَلصَّفحُ عَنِ النّاسِ ، وَمُواساةُ الرَّجُلِ أخاهُ فى مالِهِ ، وَذِکرُ اللّه  کَثیرا؛
به جرّاح مدائنى فرمودند: آیا به تو بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، سهیم کردن برادر (دینى) در مال خود و بسیار به یاد خدا بودن.(غررالحکم، ج2ف ص451، ح3260)

 

—————————————
امام صادق علیه السلام :
اَلا اُحَدِّثُکَ بِمَکارِمِ الاَْخْلاقِ؟ الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِ اَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِکْرُ اللّه‏ِ کَثیرا؛
آیا به شما بگویم که مکارم اخلاق چیست؟ گذشت کردن از مردم، کمک مالى به برادر (دینى) خود و بسیار به یاد خدا بودن.(معانى الأخبار، ص 191، ح 2)

 

—————————————
امام صادق علیه السلام :
اَوْحَى اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلى مُوسى علیه‏السلام یا مُوسى لا تَفْرَحْ بِکَثْرَةِ الْمالِ وَ لا تَدَعْ ذِکْرى عَلى کُلِّ حالٍ فَاِنَّ کَثْرَةَ الْمالِ تُنْسِى الذُّنوبَ وَ اِنَّ تَرْکَ ذِکرى یُقْسِى الْقُلوبَ؛
خداى عزّوجلّ به موسى علیه‏السلام وحى کرد: اى موسى! به زیادى ثروت شاد مشو و در هیچ حالى مرا فراموش مکن، زیرا با زیادى ثروت گناهان فراموش مى‏شود و از یاد بردن من قساوت قلب مى‏آورد.(نهج الفصاحه، ح 2783)

 

—————————————
امام حسن عسکری علیه السلام :
أکثِروا ذِکرَ اللّه‏ِ وذِکرَ المَوتِ وتِلاوَةَ القُرآنِ.
خدا را بسیار یاد کنید و همیشه به یاد مرگ باشید و قرآن زیاد بخوانید.( میزان الحکمة : ح 21781)

 

—————————————
 رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
ما مِن ساعَةٍ تَمُرُّ بِابن آدَمَ لَم یُذکَر اللهُ فیها إلّا حَسِرَ عَلَیها یَومَ القیامَةِ.
هر لحظه ای که بر فرزند آدم بگذرد و او به یاد خدا نباشد روز قیامت حسرتش را خواهد خورد.
(کنز العمال ح1819)


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:54 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

علت تعبیرات مختلف از عذاب روز قیامت چیست؟

علت تعبیرات مختلف از عذاب روز قیامت چیست؟


تعابیر متعدد و مختلف از عذاب در آیات الهی، به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.

در این مقاله به دو شبهه که در مورد آیات قرآن کریم وارد کرده اند پاسخ می گوییم:

1 ـ آیا آیه‌ی دوم سوره فتح که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: گناهان (ذنوب) قبل و بعد تو را می‌بخشم، دلیل بر این نیست که ایشان نیز گناه داشته‌اند؟

معنای «ذنب» گناه نیست. بلکه به معنای «دنباله و تبعات بد» است. گناه به نافرمانی امر خداوند و معصیت در مقابل او اطلاق می‌گردد، اما «ذنب» به هر عملی که بتواند آثار بدی به دنبال آورد گفته می‌شود.

لذا اگر چه هر گناهی چون آثار و عواقب بدی در دنیا و آخرت به دنبال دارد ذنب است، اما هر ذنبی، یعنی هر فعلی که بتواند آثار ناخوشایندی به دنبال داشته باشد،‌ نیست. و بسیار اتفاق می‌افتد که یک عمل درست و خوب نیز آثار و عواقب ناخوشایندی به دنبال داشته باشد. مثل این که مأموری مجرمی را دستگیر می‌کند و یا یک قاضی به عدالت وی را محکوم می‌کند، اما او پس از آزادی به قصد انتقام، نقشه‌ی ترور وی را می‌کشد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) چه قبل از هجرت و چه پس از آن، کارهای بسیاری داشتند که می‌توانست موجب بغض، کینه‌توزی و انتقام مردم عرب قرار گیرد که از جمله بی‌اعتبار کردن بت و بت‌پرستی، ساقط کردن حکومت کفر و طواغیت، مقاومت کامل در جنگ‌هایی که بر او تحمیل می‌کردند، کوتاه کردن دست صاحبان زر و زور و تزویر از اجحاف به مردم و …، در ضمن تهمت‌هایی نیز به ایشان می‌زدند که می‌توانست دنباله و عواقب سویی داشته باشد، مثل ساحر، مجنون و … . به اینها «ذنب» گفته می‌شد.

مغفرت نیز به معنای «پوشاندن» است که به فارسی بخشش معنا شده است. چرا که بخشش نیز همان پوشاندن گناه یا ذنب به معنی فوق است.

لذا خداوند متعال فرمود: همه‌ی ذنوب گذشته و آینده‌ی تو را پوشش می‌دهم. یعنی نمی‌گذارم عواقب سوء آن عملکردها [که به حق بوده است] یا آن تهمت‌ها و …، به تو بچسبد و دامنگیر تو شود.

و حق تعالی برای تحقق این وعده‌ی خود، فتح مکه و امان دادن به مخالفین را که موجب تلطیف قلوب شد، نصیب ایشان نمود. بدیهی است که اگر کسی گناه کند، بخشنده در مقابل جایزه نمی‌دهد. اما خداوند هم فتح مکه را داد و هم در آیه بعد وعده‌ی یک نصرت کامل را بیان نمود.

و اما شبهه ای دیگر:
یک شبهه که بعضی در آیات قرآن وارد می کند این است که چرا در آیات مختلف قرآن عذابها به یک شکل بیان نشده اند، مثلا عنوان می کنند که آیات 78 سوره اعراف، 13 و 16 و 17 سوره فصلت، 67 و 94 سوره هود، 5 سوره حاقه، 189 شعراء، 44 ذاریات و … انواع مختلف عذاب ها را برای اقوام عاد و ثمود و مدین بیان نموده که مشخص نیست کدامشان صحیح است. به عنوان نمونه، عذاب قوم ثمود در مقاطع مختلف “رجفه”،”طاغیه”،”صاعقه” و “صیحه” اعلام شده است.

حتی اگر فرض کنیم که تمام انواع عذاب با هم بوده است، چه دلیلی دارد که این موضوع به نحوی در آیات مختلف بیان شود که بوی تناقض از آنها به مشام آید؟

پاسخ:
پیش از پرداختن به پاسخ ناگزیر از بیان مقدمه ای هستیم.

هدف قرآن آموزش تاریخ، داستان، رمان‏نویسى، و … نیست گرچه برای رسیدن به هدفش به نحوی از همه این ها بهره می برد. قرآن کتاب هدایت، انسان سازی و تربیت است که دارای مواعظ و نصایح و انذار و تبشیر و … می باشد.

از این رو می بینیم قرآن در نقل تاریخ یا داستان، تاریخ و جزئیات داستان را نقل نمى‏کند و در نقل داستان ها هم برای بهره برداری تربیتی و اخلاقی قطعه ای از آن را در جایی و قطعه ای دیگر از آن را در جای مناسبی دیگر بیان می کند؛ “زیرا روش کلام خداى تعالى در آن جا که قصه‏ها را بیان مى‏کند بر این است که به نکات برجسته و مهمى که در ایفاى غرض م?ثر است، اکتفاء ‏کند، و به جزئیات و تفصیل داستان نمى‏پردازد. بنابر این از اول تا به آخر داستان را حکایت نمى‏کند”. [1]

با توجه به این مقدمه اکنون به پاسخ پرسش می پردازیم.
اصطلاحات صاعقه، رجفه، طاغیه، صیحه، یوم الظله، هر چند تعابیر متعدد و در ظاهر متفاوتی هستند،اما با اندک توجه و تأمل در مفاهیم عنوان های یاد شده در آیات و تفاسیر که به عنوان عذاب برای یک قوم آمده اند؛ به دست می آید که هیچ گونه تناقضی بینشان وجود ندارد؛ مثلاً برای قوم ثمود در آیه 78 سوره مبارکه اعراف، رجفه [2]؛ (زلزله) بیان شده است اما در آیات 13 و 17 سوره فصلت و آیه 44 سوره ذاریات به صاعقه (عذاب نابود کننده، قطعه ای از آتش که براثر تصادم با ابرها جهیده می شود و با هر چه برخورد کند آتش می زند، صدای هولناک و مرگ)[3] تعبیر شده است و از طرفی، در آیه 5 سوره حاقّه عذابشان، طاغیه (همان صاعقه [4] یا چیزی که از حد طبیعی خود گذشته باشد) آمده است و در آیه 67 سوره هود هم عنوان صیحه (به معنای عذاب)[5] ذکر شده است.

همچنین برای قوم مدین در آیه 94 سوره هود عذاب صیحه و در آیه 91 اعراف رجفه بیان شده است و در آیه 189 سوره شعراء عذاب یوم ظله (سایبانی از ابر صاعقه خیز) آمده است.

در مورد عذاب یوم ظله در تفاسیر چنین آمده است:
بعد از هفت روز که سراسر سرزمین شان را گرمای مفرط و سوزان فرا گرفته بود و به هیچ وجه نسیمی نمی وزید، به ناگاه قطعه ابری در آسمان شان ظاهر شد و نسیمی به وزیدن در گرفت. با مشاهده این قطعه ابر از خانه هایشان شتابان بیرون رفتند و سوی آن شتافتند که در این هنگام صاعقه ای مرگبار همراه با صدایی هولناک از آن برخاست و دنبالش آتشی فراوان از آن بر آنان فرو ریخت و نهایتاً زمین را به لرزه درآورد و همگی را هلاک ساخت. [6]

طاغیه از طرفی، همان طور که ذکر شد به خود صاعقه گفته می شود و از طرف دیگر، به معنای موجودی که از حد خود تجاوز کند هم، آمده است که دراین صورت علاوه بر صاعقه با زلزله هم سازگار است و صیحه هم، باز همان طور که بیان شد به معنای عذاب است و عذاب در معنای صاعقه هم بیان شده است.

علاوه بر این هر کدام از زلزله و طاغیه خود مصداق عذاب های شدید طبیعی هستند. [7]

با توجه به آن چه بیان شد و تأمل در مفاهیم ذکرشده برای اصطلاحات به کار رفته که هر کدام در موارد جداگانه به عنوان عذاب برای قوم ثمود و مدین ذکر شده اند و همچنین، توجه به ارتباطی که بینشان وجود دارد، معلوم می شود که هیچ گونه تناقض و تضادی بینشان نیست؛ بلکه آنها لازم و ملزوم و در بردارنده معانی یک دیگر هستند.

اما تعابیر متعدد و مختلف از عذاب به اقتضای فصاحت قرآن و رساندن مطلب به غایت بلاغت برای تأثیر بیشتر در نفوس مردم صورت گرفته است.

==================
پی نوشت ها:
[1] تفسیر المیزان ج ‏13، ص 403
[2] ابن منظور، لسان العرب، ج 5، ص 153
[3] ابن منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، ج 7، ص 348
[4] لسان العرب، ج 8، ص 170?
[5] لسان العرب، ج 7، ص 440
[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15، ص 339 و 340
[7] تفسیرنمونه،ج 20 ص،243 و 244?


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:54 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

داستان کوتاه و زیبای موسی و بدترین بنده خدا

داستان کوتاه و زیبای موسی و بدترین بنده خدا


روزی حضرت موسی (ع)رو به بارگاه ملکوتی خداوند کرد و از درگاهش درخواست نمود:بار الها، می خواهم بدترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: صبح زود به در ورودی شهر برو. اولین کسی که از شهر خارج شد، او بدترین بنده ی من است.

حضرت موسی صبح روز بعد به در ورودی شهر رفت. پدری با فرزندش، اولین کسانی بودند که از شهر خارج شدند.

پس از بازگشت، رو به درگا خداوند کرد و ضمن تقدیم سپاس از اجابت خواسته اش، عرضه داشت: بار الها ، حل می خواهم بهترین بنده ات را ببینم.

ندا آمد: آخر شب به در ورودی شهر برو. آخرین نفری که وارد شهر شود، او بهترین بنده ی من است.

هنگامی که شب شد، حضرت موسی به در ورودی شهر رفت…

دید آخرین نفری که از در شهر وارد شد، همان پدر و فرزندش است! رو به درگاه خداوند، با تعجب و درماندگی عرضه داشت: خداوندا!چگونه ممکن است که بد ترین و بهترین بنده ات یک نفر باشد!؟

ندا آمد:

ای موسی، این بنده که صبح هنگام میخواست با فرزندش از در خارج شود، بدترین بنده ی من بود. اما… هنگامی که نگاه فرزندش به کوه های عظیم افتاد، از پدرش پرسید:بابا! بزرگ تر از این کوه ها چیست؟

پدر گفت:زمین.

فرزند پرسید: بزرگ تر از زمین چیست؟

پدر پاسخ داد: آسمان ها.

فرزند پرسید: بزرگ تر از آسمان ها چیست؟

پدر در حالی که به فرزندش نگاه می کرد، اشک از دیدگانش جاری شد و گفت:فرزندم. گناهان پدرت از آسمان ها نیز بزرگ تر است.

فرزند پرسید: پدر بزرگتر از گناهان تو چیست؟

پدر که دیگر طاقتش تمام شده بود، به ناگاه بغضش ترکید و گفت:عزیزم ، مهربانی و بخشندگی خدای بزرگ از تمام هرچه هست، بزرگتر و عظیم تر است.

 

منبع : عصر ایران


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:54 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]

راه حل امام موسی صدر برای دست دادن با زنان

راه حل امام موسی صدر برای دست دادن با زنان


«قدم کلیک هایتان بر چشم» نوشته محمدرضا زائری، دو خاطره مربوط به رفتارهای امام موسی صدر را می خوانید.

هنوز دستم روی سینه مانده است !

1*دکتر حسین کنعان در کتابش به نام “الامام موسی الصدر، قدر و دور” می گوید، امام موسی صدر برایم تعریف کرد که: «وقتی من حدودا نوزده سال داشتم، پدرم (آیت الله صدر مرجع بزرگ تقلید) نامه ایی برای نخست وزیر وقت نوشتند وقرار شد من نامه را ببرم و تحویل بدهم. لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم. به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود، مراجعه کردم. مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند، نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم. آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه با تابلوهای نقاشی و وسایل تزئینی و پرده های زربفت و… برای من که از یک خانه ساده طلبگی آمده بودم، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم.

در همین حال متوجه دختری جوان شدم که در انتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این دستگاه را نشنیده بودم، نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد و برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد! من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم.» دکتر کنعان می گوید در اینجا، امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت: «و هنوز دستم روی سینه ام مانده است».

جالب این جاست که این فرهنگ زیبا و راه حل ستودنی، که شاید منشا آن هم ایشان باشند الان در لبنان و بسیاری از جوامع، کاملا رواج یافته است.

می خواهید نجس نشوید؟

2*دانشمند فاضل و نویسنده اندیشمند، استاد سید عباس نورالدین نقل می کرد: « روزی امام موسی صدر در یک کلیسا (یا دانشگاه) سخنرانی بسیار موثر و جذایی ایراد کرد و همه را مجذوب کرد. اواخر سخنرانی، خانمی جوان و زیبا که از توفیق عالِمی مسلمان بسیار دلخور بود، به دوستانش گفت «من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم» و بلا فاصله پس از پایان سخنرانی، در حالی که همه را متوجه خود کرده بود، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد.

ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند، او هم که منتظر همین بود پرسید: «می خواهید نجس نشوید؟» (او به همان موضوعی اشاره کرد که مشکل سوء تفاهم خانم هاست و شبهه دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس بودن غیر مسلمانان و…) ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند: «بل لا حافظ علی طهارتک» که بلکه بر عکس، تو آن قدر با ارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی حریم قدسی و زنانه تو را می آلاید.

این جواب حکیمانه و عارفانه و عمیق و هوشمندانه، نه فقط توطئه او را خنثی کرد، بلکه کار بر عکس شد و جمعیت مسیحی حاضر بیشتر به وجد آمدند و به ایشان ارادت بیشتری پیدا کردند.


[ شنبه 92/6/9 ] [ 5:53 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ] [ نظر ]
<   <<   11   12   13   14   15      >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آخرین مطالب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 77
بازدید دیروز: 99
کل بازدیدها: 2177667