داستانی یک خطی اما بسیار بسیار با مفهوم به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛ به من گفت: نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم. وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!
منبع : ارسالی کاربران / شیدا [ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 5:19 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ
موضوعات وب
لینک دوستان
لینک های ویژه
درگاه خرید
| عسل چت
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
خرید آسان
امکانات وب بازدید امروز: 240 بازدید دیروز: 81 کل بازدیدها: 2190257 | |
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |