یک بار برای همیشه لاغر شوید
خیلی از افرادی که سالها «رژیم لاغری» گرفتهاند، از این کلمه متنفرند و وقتی به آنان توصیه میشود که رژیم کاهش وزن داشته باشید، میگویند سالهاست که رژیم لاغری دارند، ولی نتیجهای نمیگیرند. اگر شما هم جزء این دسته از افرادید و دنبال راهی برای کاهش وزن بدون رژیم لاغری میگردید، قدمهای عملی پی آمده، به شما در این راه کمک میکند. قدم اول- با رژیم گرفتن خداحافظی کنید. رژیمها را فراموش کنید. در حقیقت شما باید کلمات «رژیم و رژیم گرفتن» را از ذهنتان پاک کنید، زیرا مانعی بر سر راه شما هستند. آنها جلوی کاهش وزن شما را میگیرند. هر موقع این کلمات را میشنوید، به خوردن مشتاقتر میگردید و نتیجه آن نیز چیزی نخواهد بود، جز آنکه مشکل اضافه وزن شما، بدتر و بدتر میشود. قدم دوم- به سالم خوردن توجه کنید، نه به کالری مواد غذایی! عبارت «سالم غذا خوردن» از عبارت «رژیم گرفتن» بسیار زیباتر است. از امروز این لغت را بکار برید. هنگام خوردن مواد غذایی سعی کنید آنچه را که سالمتر است انتخاب نمایید، بدون آنکه به میزان کالری آن توجه کنید. باید بدانید با دانستن جدول کالری مواد غذایی و نیز انرژی سوخته شده در اثر ورزشهای مختلف، موفق به کاهش وزن نخواهید شد. قدم سوم- وزنه را کنار بگذارید. وزن کردن مکرر باعث لاغر شدن شما نمیشود، فقط ترس شما را زیاد میکند. خیلی از کسانی که چند بار در روز خود را وزن میکنند، پس از مدتی ناامید شده و دیگر از ترازو میترسند. در نتیجه تا مدتها خود را وزن نمیکنند و افزایش وزنی تا 20 کیلوگرم پیدا مینمایند، بدون آنکه به آن توجه کرده باشند. لذا همین الان ترازو را کنار بگذارید، زیرا برای قدم بعدی به آن نیاز دارید. قدم چهارم- در مورد وزنتان نگران نباشید. اینکه شما دائما نگران وزنتان باشید، مشکل شما را حل نخواهد کرد. لذا به جای نگرانی دائمی، با مشاوره با پزشک یا متخصص تغذیه، راه حلی عملی برای کاهش وزن خود بیابید. دلایل آنکه شما باید نگرانی برای کاهش وزن را کنار بگذارید، شامل موارد زیر است: * نگرانی در مورد وزنتان شما را چاقتر میکند. نگرانی باعث ایجاد احساس یاس و ناامیدی در شما میشود. در نتیجه بیشتر میخورید و چاقتر میشوید. قدم پنجم- در دنیای واقعی قدم بردارید، نه در عالم رویا. تلاش برای رسیدن به یک وزن ایده آل غیر منطقی، شما را در ادامه? رژیم ناامید خواهد کرد. اگر از چاقی شدید رنج میبرید، باید بدانید با 10 درصد کاهش وزن، به موفقیتی خواهد رسید که ادامه راه را برای شما تسهیل خواهد نمود. لذا لباسهایی را که تا 6 ماه پیش میتوانستید بپوشید، ولی امروز دیگر اندازه شما نیستند، به عنوان هدف انتخاب نمایید تا اندازه? بدنتان به آن برسد. قدم ششم- به جلوتر نگاه کنید. نگران این نباشید که هفته آینده یا ماه آینده، وزن شما چقدر خواهد شد. آینده نگر باشید و برنامه درازمدت برای لاغر شدن داشته باشید، مثلا بگویید 6 ماه دیگر. دوست دارید بعد از 6 ماه چه وزنی داشته باشید؟ یک محرک خوب انتخاب کنید تا باعث تشویق شما برای کاهش وزن شود، مثل جلوگیری از پادرد. قدم هفتم- برای 7 روز آینده، تقویم غذایی خود را یادداشت کنید. شاید شما هم این جمله را شنیدهاید که «من هیچ چیز نمیخورم، ولی چاق میشوم». واقعیت آن است که هیچ کس با نخوردن چاق نمیشود، مگر اینکه اشتباه کند. لذا برای 7 روز: 1) هر چیزی را که میخورید یادداشت کنید. خود را گول نزنید. هدف از نوشتن تقویم غذایی این است که ببینید واقعا چه چیزهایی میخورید! همچنین به شما کمک میکند زمان خوردن خود را هم بدانید، زیرا بینظمی در ساعات خوردن نیز اشتهای کاذب شما را تحریک میکند. قدم هشتم- یک برنامه سالم غذایی برای خود تهیه کنید. برنامه غذایی باید ساده باشد: 1- به طور مرتب از این مواد خوراکی استفاده کنید: میوه، سبزیجات، نان و غلات سبوس دار مانند: نان سنگک، برنج قهوهای و ماکارونی سبوس دار، جو. 2- به طور مرتب از لبنیات کم چرب استفاده کنید: شیر کم چرب، ماست کم چرب، پنیر کم چرب. 3- این غذاهای پروتئینی را بخورید: تخم مرغ، ماهی، گوشت قرمز بدون چربی، مرغ بدون پوست، سویا. 4- از این مواد غذایی بسیار کم بخورید یا اصلا مصرف نکنید: روغن، کره، سس مایونز، خامه، شکر. 5- نوشیدنیها: آب، آب میوه طبیعی، چای و یا قهوه (به شرطی که به آنها شکر یا قند اضافه نکنید) را میتوانید در طی روز مصرف کنید. 6- از تنقلات و شیرینیها به طور مناسب استفاده نمایید: انواع شیرینی، کیک، شکلات، کاکائو، چیپس و ذرت بوداده را به میزان مناسب استفاده کنید، زیرا حذف کامل و طولانی مدت این مواد از رژیم افراد غیرممکن خواهد بود. و در آخر، اگر اطلاعات شما از رژیمهای غذایی کم است سعی کنید با مطالعه و تحقیق بیشتر سطح سواد تغذیهای خود را بالا ببرید، زیرا بعضی اوقات ما تخمین درستی از محتویات مواد خوراکی نداریم. تحقیقات نشان داده است هر چقدر در مورد تغذیه سالم و رژیمهای غذایی اطلاعات بیشتری داشته باشیم، راحتتر وزن کم میکنیم. منبع : دکتر حمیدرضا فرشچی [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:32 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
توهین زشت مجری شبکه آموزش به محسن چاوشی
روز گذشته شبکه آموزش در در یکی از برنامه های خود تصاویری از سگ های ولگرد پخش کرد که قطعاتی از آلبوم سنتوری روی آن میکس شده بود به شکلی که به نظر می رسید این سگ ها در حال آواز خواندن هستند. بعد از پخش تصاویر، مجری برنامه با ذوق و شوق گفت: این سگ با صدای خشدارش ناله می کرد: پیر شدم پیر تو ای جوانی! متوجه نشدیم چرا باید صدای یک خواننده که بارها قطعاتی زیبا و دلنشین را در وصف امامان معصوم(ع)، شهدا و خاک کشورمان خوانده بر روی تصویر یک سگ مونتاژ کنند. شاید مدیران صداوسیما از این که چند وقت پیش این خواننده نسبت به پخش بدون اجازه آثارش از تلویزیون گلایه کرد، خوششان نیامده و این گونه پاسخش را دادند. محسن چاووشی فعالیت رسمی خود را از سال 87 و با آلبوم “یک شاخه نیلوفر” آغاز کرد و تا امروز در کنار آلبوم های خود بانی انتشار سه آلبوم مناسبتی و زیبا به نام های دلصدا( در وصف رشادت رزمندگان دفاع مقدس)، سلام آقا (در وصف شهدای گرانقدر کربلا) و هشت( عرض ارادت به امام هشتم) شده است.
منبع : مشرق نیوز [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:32 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
این عادت های بد زیبایی پوست تان را از بین می برد
اگر واقعا زیباییتان برایتان اهمیت دارد و نگران مشاهده آثار پیری زودرس در چهره خود هستید ، بهتر است توصیه های مارا جدی بگیرید ! نکات زیر علاوه بر حفظ سلامتی جسم شما تاثیر انکارناپذیری در زیبایی پوست دارند، پس سهل انگاری را کنار بگذارید ! _ سهل انگاری در استفاده از ضد آفتاب _سیگار کشیدن _ انتخاب محصولات آرایشی نا مناسب _ عدم استفاده از مرطوب کننده برای گردن تا سینه _ چک نکردن خال های بدن توسط پزشک _ استفاده از برس های آرایشی کثیف و آلوده _ حرف زدن های طولانی مدت با موبایل _ لایه برداری بیش از حد پوست _ تا دیروقت بیدار ماندن _ نشستن صورت هنگام خواب _ خوردن غذاهای مضرو فست فود _ غفلت از رسیدگی مناسب پوست دور چشم _ ترکاندن جوش ها _ بی توجهی به ورزش _ برنزه کردن پوست
منبع : آی بانو [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:32 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
مردم پوستر عسل بدیعی را به دست گرفتهاند + تصاویرمردم پوستر عسل بدیعی را به دست گرفتهاند. اینجا جشن نفس است جایی که همه جمع شدهاند تا از خانوادهها و افراد اهدا کننده عضو تقدیر کنند و سینماگران زیادی که آمدهاند تا سفیر صلح باشند و دوستی. همانگونه که عسل بدیعی بود. مردم هنوز هم عسل بدیعی را فراموش نکردهاند و جدای از حاشیههایی که همیشه برای هنرپیشهها و افراد مشهور یک جامعه وجود دارد، عسل بدیعی شخصیتی محبوب برای مردم بود و درگذشت نابهنگام او هنوز از یاد مردم پاک نشده است. عسل بدیعی به نوعی به اسطوره و نمادی از افراد اهدا کننده عضو پس از مرگ تبدیل شده است و مگر هر انسان پس از مرگ خود چه میزان لازم است که تاثیرگذار باشد؟ در ادامه عکسهایی جدید از جشن نفس 92 را ببینید. پیش از این در بخش فرهنگ و هنر سیمرغ چند گزارش تصویری از اشکهای مادر عسل بدیعی و حضور خانواده عسل بدیعی در جشن نفس و همچنین اشکها و لبخندهای بازیگران حاضر در این جشن در لینکها دیدهاید. منبع : کافه سینما [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:31 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
[ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:30 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
این زن مجبور است هرروز در وان روغن ساعت ها بشیند + عکساکثر انسانها صبح که از خواب بر میخیزند، بدن خود را کش میدهند تا به اصطلاح خواب از سرشان بپرد. اما این زن 40 ساله به دلیل بیماری عجیب و نادری که دارد روزش را با حمام روغن 3 ساعته آغاز میکند. وی اضافه میکند بعد از سالها تحمل بیماری و درد و احساس خستگی از سال 1997 به این بیماری عجیب دچار شده است. منبع : پرداد [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:30 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
[ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:29 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
عکس های پدر و مادر زنده یاد عسل بدیعی در مراسم جایزه جهانی صلحپدر و مادر زندهیاد عسل بدیعی در مراسم جایزه جهانی صلح حاضر شدند. پدر و مادر عسل بدیعی چند روز پیش نیز در جشن نفس 92 حاضر شدند و مورد تقدیر قرار گرفتند. عسل بدیعی بازیگر مشهور سینمای ایران فروردین 92 درگذشت. در و مادر زندهیاد عسل بدیعی در مراسم جایزه جهانی صلح حاضر شدند. [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:27 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
ماجرای خیانت نیما یوشیج به همسرش
آنهایی که تاریخ ادبیات معاصر ایران را خوب میشناسند، هر گاه نام دکتر پرویز ناتل خانلری و نیما یوشیج را در کنار یکدیگر میشنوند پیش از هرچیزی به یاد میآورند دکترخانلری که در آن زمان علاوه بر چهرهای ادبی چهرهای سیاسی نیز بود، از مخالفان سرسخت پیدایش شعر نو و از دشمنان نیما بود و هم او بود که جلسات نیما در دانشگاه تهران را به هم میزد. اما این دو چهرهی شناخته شدهی ادبیات معاصر علاوه بر این رابطهی خصمانه با هم رابطهای فامیلی نیز داشتند(دکتر خانلری پسرخالهی مادر نیما بود)، و البته علاوه بر این رابطهی فامیلی دیر زمانی نیز میان این دو رابطهی استاد و شاگردی نزدیکی نیز برقرار بود.یعنی زمانی که ناتل خانلری نوجوان بود و نیما شاعری شناخته شده و دکتر خانلری از هر فرصتی برای مصاحبت با نیما بهره میبرد. خانلری از مجموعهی دیدارهایی که با نیما داشت خاطراتی را نگاشته و در کتاب قافله سالار سخن منتشر کرده که از آن میان خواندن خاطرهای از ساده لوحیهای پیرمرد خالی از لطف نیست. بشنوید از زبان دکتر پرویز ناتل خانلری: عالیه خانوم همسر نیما با آنکه اهل ذوق و سواد بود از اینکه شوهرش کاری نمیکرد و نه مقام و منصبی دارد و نه حقوق قابلی بسیار دلخور بود و او را تحقیر میکرد و گاهی کارش یه خشونت هم میکشید. خانوادهی او هم از داشتن چنین دامادی چندان سرفراز نبودند و نیما را بیکاره و بیعرضه میدانستند. اما این رفتار در روحیهی نیما تاثیری نداشته و او را از راه خود منصرف نمیکرد. نیما به خودش و کارش اعتقاد کامل داشت و هیچ یک از شاعران و ادیبان آن روزگار را داخل آدم حساب نمیکرد.حرکاتی ساده و دهاتی داشت که حتی در طرز لباس پوشیدنش هم اثر میگذاشت. نمونهای از سادهلوحیهای او اینکه پیش ما درد دل میکرد و میگفت از اینکه همسرش قدر او را نمیداند و اعتقادی به عظمت مقام معنویش ندارد شکایت میکرد و از ما چاره جویی میکرد. میگفت همسرم خیلی هم حسود است و اگر بداند یا گمان کند که شهرت و مقام ادبی من روز به روز بیشتر میشود و همه مرا نابغه میدانند و دختران خوشگل عاشق من هستند البته رفتارش با من تغییر خواهد کرد و بهتر خواهد شد.پرسیدیم چطور میشود این مطلب را به همسرش تلقین کرد.قرار بر این شد که نامهای از قول دختر شانزده سالهای خوشگل جعل کنیم که در آن نسبت به نیما اظهار عشق شدید بکند و به تاکید بگوید او را کسی در ردیف ویکتور هوگو میداند و آرزو دارد که او را ببیند و دست در گردنش بیاندازد و این لذت افتخار نصیبش شود که با چنین نابغه ای اشنا شود و سرار وجودش از عشق او سرشار است. نوشتن چنین نامهای مشکل نبود. مشکل این بود که به چه طریق نامه را در دسترس خانوم بگذاریم که باورش شود. آخر قرار بر این شد که شبی او پنجرهی رو به کوچه را باز بگذارد و ما در موقعی که او و همسرش نشستهاند و نامه را طوری که خودمان دیده نشویم از لای پنجره در اتاق بیاندازیم و فرار کنیم. زمستان بود. شبی که برف سنگینی آمده بود من و دوستم مهدیخان بر آن شدیم که دستور استاد را اجرا کنیم. باری روی برفهای لغزنده به راه افتادیم. آهسته پشت پنجره متوقف شدیم. چراغ روشن بود و صدای گفتگوی زن و شوهر را شنیدیم. تا اینجا که درست در آمده بود. اما به پنجره مختصر فشاری که آوردیم دیدیم پنجره بسته است. یک فشار دیگر.نه!نیما یادش رفته بود پنجره را باز بگذارد.چارهای جز شکستن شیشه نبود!مهدیخان مشت محکمی به شیشه زد که فرو ریخت و پاکت کذایی را از لای شکستکی شیشه به داخل انداخت. حالا قمست آخر فرار کردن بود به طریقی که دزد قلمداد نشویم و دست پاسبان نیفتیم. تا نفس داشتیم دویدیم و همین که رسیدیم سر خیابان یوسف آباد و مطمئن شدیم کسی ما را ندیده آهسته کردیم و به نفس زدن افتادیم. به نظر خودمان یکی از کارهای پهلوانی را که در سینما دیده بودیم انجام داده بودیم و از این حیث احساس سر فرازی می کردیم. از هم جدا شدیم و وعده را به فردا گذاشتیم. فردا صبح برای تحقیق در بارهی نتیجه به سراغ نیما رفتیم. معلوم شد که هم خودش و هم همسرش بسیار ترسیدهاند. خانمش پس از چند دقیقه نامه را برداشته و خوانده و به نیما گفته که دیگر در خانهی او امنیت ندارد و دفعهی دیگر ممکن است گماشتگان معشوق او در قصد جان همسرش باشند و همان شبانه خانه را ترک کرده و به عنوان قهر رفته خانهی برادرش. به هر حال پس از یک هفته کار به آشتی انجامید و نمیدانم که آیا این بار بر اثر تدبیر کودکانهی ما همسر نیما با او مهربانتر شد یا نه. منبع خبری: قانون [ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:26 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
[ پنج شنبه 92/5/31 ] [ 9:26 عصر ] [ دختر و پسرای ایرونی ]
[ نظر ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |